آشکار:هویدا
آقای فرنگی:مستر
از شهرهای مهم برزیل:بلاهوریزونته
از کشورهای همسایه:پاکستان
اسب چاپار:یام
انبار کشتی:خن
باربر:حمال
بازیگر فیلم آدم برفی:اکبر عبدی
برهنه و ساده:پتی
بی سواد:امی
پایتخت باربادوس:بریج تاون
پایدار و استوار:قائم
پرنده آبزی:قو
تز:پایان نامه
توانستن است:خواستن
تکرار حرف:ن ن
جام شراب:ساغر
حیله گر:دغل
خالص و بی غش:سارا
خرید و فروش کردن:مبایعه
خوش قدو قامت:رعنا
دانشمندان:علما
در نوردیدن:طی
درهم شدن:تداخل
دیوار بلند و محکم:ترا
رهبر کاتولیک ها:پاپ
رود آرام:دن
روستا:آبادی
روش و قاعده:هنجار
زنگ ببزرگ:درای
سازمان:موسسه
سخن بیهوده:یاوه
سرزمین بلقیس:سبا
شما فرانسوی:وو
شیوع بیماری مسری:اپیدمی
صف و رده:رج
طعنه زننده:طاعن
ظاهر ساختمان:نما
عام تر:اعم
عدل:داد
فرزند ذکور:پسر
فلز چهره:روی
فلز نقره ای رنگ:نیکل
قوم پرستی افراطی:شووینیسم
گناهکار:خاطی
لخت و برهنه:رت
مقام و منزلت:جاه
من و تو:ما
مکتب هنری مبتنی بر عواطف:اکسپرسیونیسم
میان:وسط
نان ریز کرده در آبگوشت:تریت
نوعی آش رقیق:سوپ
کشور آسیایی:سریلانکا
کشور آسیایی:لبنان
کم وزن:سبک
یازده: ا ا
یکتا و بی همتا:فرید
آش:با
آهنگی از شهرام ناظری:ای برادر
از پوشش بانوان:روسری
از حروف الفبا:سین
از رنگ های اصلی:آبی
از شاخه های علم ریاضی:انتگرال
از شهرهای هرمزگان:بندر لنگه
از شهرهای همدان:فامنین
از شهرهای کرمانشاه:نوسود
از ضمایر ملکی:مان
الهه زیبایی یونان باستان:ونوس
بازیگر فیلم تغییر چهره:نیکلاس گیج
بازیگر مرد فیلم دوردست:کوروش تهامی
باقی جان:نا
بانگ و صدا:آوا
بدون ناهمواری:صاف
برادر پدر:عم
بندگی:یوغ
پاداش:جزا
پای افزار:لکا
پرسش از مکان:کجا
پرنده قطبی:پنگوئن
پسوند حاصل مصدر:گی
پشته:تل
پیچ و تاب زلف:شکنج
پیوستن:وصلت
تندرستی:صحت
جاده کوتاه:ره
جانور درنده:دد
چرک و عفونت:ریم
خرید و فروش:بیع
دارا:سازش
دارای یک جهت:همسو
دارو:دوا
در پس چیزی:ماورا
درازا زندگی:عمر
درون:تو
دسته و گروه:اکیپ
دو رویی:ریا
دین:شریعت
رانده شده:منزجر
رخنه:شکاف
رسته:صف
رسوب قنات:لای
رعد و برق:تندر
روانه:گسیل
ریختن آب:صب
ستایش:حمد
سرپیچی کردن:تمرد
سرزمین:وادی
سرما:زم
سرور و بزرگ:آقا
سطل بی دسته:یوکان
سقف فرو ریخته:آوار
طویله:آغل
عضو راهرو:پا
غذای ساده:آش
فیلم ده نمکی:رسوایی
فیلمی با بازی جعفر دهقان:سیب و سلما
لقب امپراطوران آلمان:رایش
لنگه بار:تا
ماه سرد:دی
مذمت به شعر:هجو
مرغزار:راغ
مزه فلفل:تند
مهتابی:تراس
موی بلند سر:گیسو
میان تهی:مجوف
نزدیکی:قرب
نفس خسته:هن
نومید:مایوس
نی توخالی:نال
همسایه:جار
همسر خروس:مرغ
همه و همگی:کل
واحد پتانسیل:ولت
واحد شمارش احشام:راس
کارگردان فیلم برش های کوتاه:رابرت التمن
کروکودیل:تمساح
آب دیده:اشک
آفریده شده:مخلوق
اتحادیه فوتبال اروپا:یوفا
از بت های جاهلیت:هبل
از سنگ های قیمتی:یاقوت
از مرکبان:نارنج
از نیروهای سه گاه:هوایی
از کوتاه کردنی ها:ناخن
استان غربی:کردستان
اغتشاش و ناآرامی:تنش
برادر من:اخی
بز نر:تکه
بزرگ ترین غده بدن:کبد
بی اختیار و بی اراده:بی خود
پادشاه:کیا
پشم شتر:وبر
پیغمبر:نبی
تلفن همراه شرکت اپل:آیفون
تمام مدت شبانه روز:بیست و چهار ساعته
تندرستی:عافیت
تو سری زن میخ:چکش
جای خطرناک:نا امن
جشن و شادی:طوی
جهش:خیز
حرف همراهی:با
خداشناس:ربانی
دانسته ها:معلومات
دست یافتن:توفیق
ذهن و حافظه:خاطر
روشن:نیر
زیلا و ظریف:نازنین
سایبان:شایه پوش
ستارگان:کواکب
سست و تنبل:لس
سلاح کاشتنی:مین
سنت:رسم
شاد شد:هشاشه
شامه نواز:بو
شهر خراسان رضوی:کاشمر
شیرینی تولد:کیک
فلز مادر:آهن
فوتبالیست برزیلی:کاکا
فیلمی با بازی الهام حمیدی:راه بهشت
فیلمی با بازی ایرج طهماسب:زیر بام های شهر
لانه پرندگان:آشیان
مسخره و بی آبرو کردن:هو کردن
میمون انسان نما:شمپانزه
نوعی برادر و خواهر:ناتنی
نیم تنه گرم:اورکت
ورود و خروج غیر قانونی کالا:قاچاق
وسیله سوراخ کردن:مته
کشاورز:دهقان
کنایه از رفتار نسنجیده:بچه بازی
آزمایش لباس:پرو
آزمون:تست
اتاق غذاخوری:سفره خانه
اثر جلال آل احمد:زن زیادی
اثر صادق هدایت:مازیار
از استان ها:اراک
از اصل :ساسا
از توابع مثلثاتی:تانژانت
اشاره به نزدیک:این
انبار غله:سیلو
اکسید کلسیم:آهک
بازیگر فیلم کافه ستاره:افسانه بایگان
باطل کردن قرارداد:فسخ
به راحتی قابل خواندن است:خوانا
جغد:بوف
جمع مثبت:بله
چراگاه ایلات و عشایر:یورت
خرده و کوچک:ریز
خواهش نفس:هوس
خویشاوندان و نزدیکان:عشیره
دالان:دهلیز
دام:تله
در حال گذراندن تخصص پزشکی:رزیدنت
دود حاصل از احتراق سوخت در ماشین:اگزوز
دوستی:مودت
رباخوار:نزول خور
رد پا:ایز
زبان رسمی افغانستان:دری
زدنی بهانه جو:نق
سرخ رگ بطن چپ قلب:آئورت
سروری و سلطه:هژمون
سنگ آسیا:آسه
سوار مرکب شدن:رکب
شهر آلمان:کلن
شی:چیز
ضمیمه:پیوست
طرف:ور
علامت جمع فارسی:ها
عکی العمل:واکنش
فیلمی با بازی آناهیتا همتی:پارک وی
قتل سیاسی:ترور
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر:گوهری
گذراندن واحد تحصیلی:پاس
گشوده:باز
گناه:زیف
گوی ورزشی و جنگی:توپ
مدت زمان معین:دوره
مرده:میت
مسئول امور شهری:شهرداری
میان:لا
نار:آتش
نشانه مفعولی:را
نوعی خورش ایرانی:قرمه سبزی
نیمه خالی لیوان را می بیند:منفی باف
هرج و مرج و بی نظمی:آنارشی
هرگز نه:لن
کشور آفریقایی:لسوتو
کلمه پرسشی:چرا
آب بسته:یخ
آدم کشی:قتل
آرام و ثبات:قرار
از اقوام درجه اول:برادر
لز شیرینی های سنتی تبریز:آریس
اسرار:رموز
افراد یک خانواده:خانوار
انصاف:عدل
با ناز راه رفتن:خرامان
باستانی:قدیمی
بالای زانو:ران
برادر مادر:دایی
بستر:جا
بسیار تند و تیز:برق آسا
بشقاب بزرگ:دیس
بیرق:لوا
پارچه معیوب:زده
پرنده آش سردکن:سار
پنبه زن:نداف
تابه نان پزی:ساج
ترک کردن:متارکه
تصدیق روسی:دا
ثروتمند:مالدار
جانشین:نائب
جمع موهبت:مواهب
چای تلخ و لب گز:دبش
چله کمان:زه
چه کسی:کی
چکیدن آب:رش
حرف خوردنی:نون
حلال و جایز:روا
خویشاوندی:قربت
درخت انگور:تاک
دست چپ:یسار
دشمن و بدخواه:عدو
دعای زیر لب:ورد
راز:سر
زنان عرب:نسا
زه کمان:وتر
زینت ناخن:لاک
ساز فنلاندی از نوع سنتور:هارپو
سالم :درست
سبزی ها و میوه های خوردنی:تره بار
سطح و رویه:رو
شایسته:سزاوار
شیدا:عاشق
طلا:زر
عدد روستا:ده
عظمت:فر
عقب:ورا
عمل بریدن:برش
عیب و ننگ:عار
غذای پر روغن:چرب
فلز سرخ رنگ:مس
قالی:فرش
قالی نازک شبیه پلاس:جاجیم
گشایش در کار:فرج
گیاه خورشتی:کرفس
ماه:قمر
ماه سرد:دی
مردانگی:مروت
مروارید:در
مزه:غذا:طعم
مفتش:بازرس
مقابل باطل:حق
ملاح:جاشو
میوه ریز بهاری:توت
نت چهارم:فا
نت میانی:لا
نخ تابیده:ریس
نهر بزرگ:رودخانه
نوشتن:ثبت
همراه شلوار:کت
واحد اندازه گیزی پارچه:قواره
وسیله ای در آشپزخانه:رنده
وسیله مسافرتی:ساک
کابوس کدبانوی خانه:هوو
کشتی جنگی:ناو
کفش قدیمی:ارسی
کنایه از حیوان بی آزار:زبان بسته
کنایه از فرومایه:بی سروپا
یگانه و یکتا:واحد