آموزگاز:مدرس
از حد خود گذشتن:تخطی
از حیوانات گله:بز
از دشواری ها رها شدن:تفصی
از علوم:شیمی
از گل های خوشبو:زنبق
از کشورهای عربی:عربستان
اهل ادب:ادبا
اهل هند:هندو
با ارج و ترزنده:پیا
بار شتر:وسق
بخشی از اوستا:یسنا
برآورد نیاز:حاجت روایی
برتر از گوهر:هنر
بسیار نعمت دهنده:منام
بهره برداری از دترنج دیگران:استثمار
بیرون کشیدن:استخراج
پتدزهر کانی:فادج
پوشاک:لباس
تظاهر:ریا
تله:دام
تیم فوتبال ایتالیایی:اینترمیلان
جاری:روان
جایی که سایه باشد:نسار
جسمی که شلیک می شود:مرمی
جنس دور انداختنی:اسقاط
چند نکته:نکات
حد و اندازه:شمار
حرف راست می زند:حق گو
خاور:مشرق
خط کش مهندسی:تی
خواندن دوباره مطلب:مرور
دخالت کننده:دخیل
راهرو:سرسرا
ریز ریز:نم نم
زیبا همچون ماه:مهوش
ساختمان بلند:آسمان خراش
ستاد:مقر
سرشناس شدن:علم شدن
سلاح انفجاری:بمب
شبنم:آبشک
شغل دفتری دارد:پشت میز نشین
ظاهرسازی:وانمود
فرزند فرزند:نبیره
فوتبالیست فرانسوی:بنزما
فیلمی از حمید بهمنی:گام های شیدایی
گفتگوی دوستانه:گپ
گناه ها:اثام
ماده سمی توتون:نیکوتین
ماهی کنسروی:تن
محکم و استوار:متین
مساعده:پیش پرداخت
مساوی:یر
میزان الحراره:دماسنج
نوزادی که کنار راه گذارند:سرراهی
هر فصل از اوستا:نسک
هشت پا:اختاپوس
هنوز مجنون نشده:مجنو
واحد شدت جریان برق:آمپر
کاراموز پزشکان در بیمارستان:انترن
کامل کننده:متمم
کفش فروش:خفاف
کماندو:رنجر
یاد دادن و یاد گرفتن:آموختن
یگانه:احد
یک خودمان:یه
آب هرب:ما
آب ورز:شناگر
اثر امیر عشیری:دیوار اقیانوس
اثر علی شریعتی:آثار جوانی
از آحاد زمان:ثانیه
از جنس نخ:نخی
از خوانندگان رپ فارسی:یاس
از غلات:جو
از مرکبات:بالنگ
از میوه ها:انگور
استفراغ:قی
اسیر:بوریا
اشاره به دور:آن
اصلاح کشت و زرع:آباره
امر از گفتن:گو
بخشایشگر:آمرزنده
بسیار سرد شدن:یخ کردن
بوی ماندنی:نا
پایتخت لسوتو:ماسرو
پرنده صلح:کبوتر
پسر زن از شوهر بیشین:ربیب
پوستین:وت
ترکیب گوگرد و آرسنیک:زرنیخ
تکه ای نان:نان پاره
جهیدن:پرش
چیز:شی
حرص و طمع:آز
حزب و انجمن:کمیته
خارج:برون
خانه کوچک:کلبه
خرس چینی:پاندا
در جایی ساکن شدن:خیمه زدن
درو کردن:خسودن
ذکر:ورد
رشد و فزونی:ند
رفاه:آسایش
رهبر استقلال هند:گاندی
روشن دل:نابینا
روشنایی:انوار
سپاس:شکر
سپاس گزاری:شکران
سحر و جادو:افسون
سرود:ترانه
شستن با سهل انگاری:گربه شور
شعبه ای از یک اداره:دایره
شهر سمنان:دامغان
طول عمر:سن
عدد تنفسی:شش
عید باستانی:نوروز
فاتح:پیروز
فراموشی:نسیان
فوتبالیست آلمانی:شورله
قبول نشده:رد
گریه سوزناک:زاری
مادر عرب:ام
مامور ضد حریق:آتش نشان
محکم کردن:شد
مقابل استاد:شاگرد
مهربانی و شفقت:نوازش
موفقیت و بهروزی:توفیق
نگرانی:دلهره
نوشتن:نگارش
نوعی حلوا:لو
نوعی شعر بیانگر عواطف:غنایی
هضم غذا:گوارش
همه:کل
والدینش از دو نژاد هستند:دورگه
کرانه و مرز:حد
کوبیدن و خرد کردن:سودن
یر:برابر
یک طرف از بدن:شق
آب جامد:یخ
آبشار:شلاله
آزادی:رهایی
آنچه به شانه و پهلو اندازند:حمایل
اثر عبدالحسین صنعتی زاده:مجمع دیوانگان
از حروف الفبا:واو
از قوات سه گانه:مجریه
از لبنیات:خامه
اموال دزدی می خرد:مال خر
با:آش
بخیه:کن
بدتر:اسو
برنامه موسیقی با ارکستر:کنسرت
بنا:امارت
به دست آوردن:کسب
بی حیایی:هتاکی
بیان سخن:نقل
پایتخت سریلانکا:کلمبو
پس از مرگ سهراب بی فایده است:نش دارو
پوست دباغی شده نرم:جیر
تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس رم
جدایی:هجران
جستجو:کنکاش
جنین:رویان
چهره:رو
چیره دست:وارد
حاشا کردن:انکار
حاشیه:دامنه
در مثل هیچ کاره است:همه کاره
درون دهان:بج
دست بردن:تحریف
دستار:عمامه
دلیل و برهان:گواه
راهزن:حرامی
رشوه گیر:حرام خوار
رنگ رزی:صباغی
رود اروپایی:رن
ریسمانی از لیف خرما:مسد
زره مخصوص ران ها:رانین
شراب:می
ضربه کاری خورده:ناکار
ضمیر انگلیسی:یو
طایفه کریم خان:زند
ظاهری:صوری
عدد اول:یک
عدد روستا:ده
علامت جمع:ها
قوی هیکل:لنبر
گرامی داشتن:تکریم
گرمسیر:حاره
گناهکار:مجرم
لوازم:اسباب
مانند کردن چیزی به دیگری:تشبیه
مترسک:هراسه
مجازات شرعی:حد
مخالف و ضد:منافی
مردان نجیب:نجبا
مردن:جان دادن
مرزبان:کیا
مسافربر شهری:تاکسی
مسکن:آرام بخش
من و شما:ما
مورد قبول:مرغوب
مینیموم:کمینه
ناچار:لاجرم
نام آرام:بی قرار
ناموزون:نابهنجار
نشانه بیماری:تب
نمی توان بر آن قیمت گذاشت:بی بها
نیز:هم
همراه مربا:کره
واحد مقاومت انگلیسی:اهم
ویتامین جدولی:کا
آتش مزاج:تندخو
آسان گیری:تسامح
آلت نوازنده:ساز
اتفاق افتادن:وقوع
از حیوانات بومی استرالیا:کوالا
از درختان همیشه سبز:اکالیپتوس
از شهرهای استرالیا:سیدنی
اشاره به نزدیک:این
اصطلاحی در فوتبال:تکل
ایالتی در امریکا:نبراسکا
بازداشتن:نهی
باقی جا:نا
برگ کاغذ:ورق
بسیار:فت
بی نقش و نگار:ساده
پایتخت اتریش:وین
پایتخت استرالیا:کانبرا
پایتخت کشور بنگلادش:داکا
پایتخت کشور مالاوی:لیلونگوه
پایتخت کشور کانادا:اتاوا
پرستار کودک:لله
پرسش از مکان:کجا
پوست کن:سلاخ
پول خرد هندی:آنه
پیمان شکن:خائن
تراز سازی:تعدیل
تزویر:ریا
تغار چوبی:لاوک
توده بخار متراکم:ابر
جنس نامرغوب:بنجل
حرف صلیب:تی
خودستایی:منم
دائمی:همیشگی
دختر مازنی:کیجا
درد مندی:تالم
دشنه:خنجر
دلیر:نترس
دوست:یار
روی و چهره:لقا
زخم زدن:جرح
زور و قوت:نیرو
سارقد:دزد
ستاره شناس:منجم
سر و کله:راس
سوگ:ماتم
شالوده:بنیاد
شانه سر:برس
شخص و فرد:کس
شهری در استرالیا:آدلاید
شکایت کننده:شاکی
شیمی کربنی:آلی
صد سال:قرن
عابد مسیحی:ترسا
عدد هندسی:پی
عدسی دوربین:لنز
عضو راهرو:پا
عنوان درشت روزنامه:تیتر
غذای ساده:آش
ماه تابستان:شهریور
مباحث علم الهی:الهیات
متکدی:گدا
محل عبور سیل:مسیل
مشهور:بنام
مقام:مسند
موی کجعد:فر
ناپسند:بد
نام قدیم نیویورک:نیو آمستردام
نرم دلی:رحم
نعمت:برکت
نوعی بمب مخرب:اتمی
همیشه و پیوسته:مدام
واحد سطح:آر
ورقه نمرات:کارنامه
وسیله روز مبادا:یدک
کبوتر صحرایی:یمام
کشور آفریقایی:زیمباوه
کشور آفریقایی:لیبی
کشوری در اقیانوسیه:استرالیا
کندن:حفر
آشکار:هویدا
آفت:آسیب
اثر صادق چوبک:همراه
ارتقا دادن نرم افزاری:آپ گریت
اردوگاه:کمپ
از پرندگان گردن دراز:درنا
از خنده می روند:ریسه
از مرکبات:نارنج
بارها:مکرر
بدین معنی:یعنی
بنیادی ترین حق هر انسان:آزادی
به ناز خرامنده:طناز
پاره شدن و ترکیدن:پکیدن
پرده داری:سدانت
پهن و گسترده شده:منبسط
پیامدها:عواقب
تاب و توان:نا
تنبل جالیزی:کدو
تیم فوتبال پایتخت:پرسپولیس
چشمه بزرگ"ینبوع
حاد:مزمن
حفر کردن:کندن
خالص و بی غل و غش:سارا
خوب:نیک
خوش و خرم:پدرام
خوشنود ساختن:اقناع
درخت زبان گنجشک:ون
درخشان:براق
دوستی:ود
دیوار بلند:ترا
رد پای کسی را گرفتن:رد زدن
رفت و آمد به شتاب:تکاپو
روزانه:یومیه
زشت:پتیاره
زمان ها:ادوار
سبب و موجب:داعیه
شهر آذربایجان شرقی:مرند
شکمو:پرخور
ضایع:فاسد
ضربه ای در تنیس:بک هند
ضمیر عربی:هو
فراخ:جادار
فرشتگان:ملائک
فیلمی با بازی پوریا پورسرخ:روز سوم
قایق:طراده
قوم کم حرف:لر
قیمت بازاری:فی
گراز:ساد
گرانی:تورم
گلاویز شدن کشتی گیران:سرشاخ
گله بان:چوپان
لحظه:دم
ماهی کنسروی:ساردین
محبوب:جانان
مخفیانه:دزدکی
مریض در بیمارستان:بستری
مضطرب:نگران
معبر رودخانه:پل
مفصل و دست و پا:مچ
میان:لا
نسل پنجم:ندیده
نشانه:آماج
نشانه جمع:فارسی:ها
نگهبان امتحانات:مراقب
نوعی کشتی:یدک کش
واژگون:چپ
وحشی:درنده
ویتامین انعقاد خون:کا
کاملا شبیه خودمانی:عین هو
کنایه از انسان های وحشی:یاجوج
کنجد کوبیده:ارده