روان گسیختگی:شیزوفرنی
اثر پرویز قاضی سعید:میکی اسپیلن
درون دهان:کب
درنده:ژیان
همدم:انیس
زنان قرآنی:نسا
از خودروهای مسافربری:مینی بوس
ظرف آبخوری:لیوان
سوخت عمده وسایل نقلیه:بنزین
به صورت شفاهی:زبانا
مانند:جو
ساز چوپان:نی
رایج شدن:تداول
فراوان:فت
کنجد کوبیده:ارده
پشیمان:نادم
آفرین:ایوالله
همچنین:نیز
نوعی پرده:کرکره
میوه پرزدار:کیوی
شالوده:اس
نگهبان شتر:ساربان
پیشکش ها:هدایا
آرام گرفتن:سکون
شعله ور و سوزان:ملتهب
خاک صنعتی:رس
زیر پا مانده:له
از غدد مغزی تنظیم کننده دمای بدن:هیپوتالاموس
ماده اصلی سازنده استخوان:کلسیم
چه وقت:کی
شبکه اشتراک فایل:تورنت
ترشی بادمجان:لیته
آموختن:یاد گرفتن
چای فرنگی:تی
حرف افسوس:آه
مقابل:رویاروی
صدای زمین خوردن:تلپ
دختر زن از شوهر سابق:ربیبه
نویسنده قرارداد اجتماعی:روسو
شیره هر چیز:رس
صد متر مربع:ار
اندازه ها:حدود
جذاب:گیرا
نغمه پرداز:سراینده
نماز تکی:فرادی
فوت شده:متوفی
مراد و مقصود:نیت
توحش:بربریت
گرفتن چیزی:دریافتن
محل تماشای فیلم:سینما
از خوانندگان:اندی
صنم:بت
ماه سرد:دی
کحج:مورب
من و شما:ما
سپیدموی شاهنامه: زال
بزرگنمایی عکس:زوم
یار مت:پت
ابزار راندن قایق:پارو
لباس پوشیده:متلبس
اثر رجبعلی اعتمادی:شاهین در دام جاسوسان
خود را کنار کشیدن:جا خالی کردن
هنر اداره کردن خانواده:خانه داری
نمودار:چارت
گونه:لپ
شهر تهران:ری
نوعی بیماری عفونی:کزاز
باشکوه:فرهمند
خوراک طیور:دان
گناه:ذنب
نوعی ساز زهی:هارپ
سرشت:طینت
چشمه جوشان:زهاب
در ضمن:ضمنا
کفیل:ضامن
بانگ کبوتر:هدیل
عدد منفی:نه
اندازه بودن:قد دادن
مخلوط کن:همزن
ودیعه:امانت
شهر گلستان:رامیان
حکومت مرکب از دولت های مستقل:فدرال
اشاره به نزدیک:این
قلیل:کم
بی رونقی:کسادی
عطر و طعم دهنده غذا:ادویه
ابزار درو:داس
ماده سمی توتون:نیکوتین
قوم حضرت موسی ع:یهود
ابتدا:نخست
خوبی:نکویی
پایتخت باهاما:ناسایو
سرمایه:تنخواه
در:مروارید
از پادشاهان پیشدادی:جم
کجی:ناراستی
داد و ستد:سودا
جمع ناموس:نوامیس
سرزنش:سرکوفت
عمل به دنیا آوردن:زایش
عود:ند
قاطر:استر
جانی:آدم کش
نیرو و توانایی:ضری شست
سبز مایل به زرد:زیتونی
طلا:زر
ساکت باش:هش
هیبت و عظمت:نهیب
خونریز:سفاح
حشره ریز آفت درختان:شته
پارچه مشبک:تور
سره و بی غش:وش
مادر عرب:ام
ارفاق و امتیاز:آوانس
محرم بودن:محرمیت
میزبان:صاحب خانه
اثر الکساندر پوشکین:گاوریل یلدا
بسیار مهربان:ودود
تلخ عرب:مر
تیر پیکاندار:یب
نیکی کردن:صلاح
یک دفعه:یکره
تعادل:بالانس
پرورش دهنده حیوانات اصلی:دامدار
ملی:ناسیونال
مجازات شرعی:حد
چندین قبر:قبور
آسیب و صدمه:خدشه
بیماری:دا
رودی در مازندران:تجن
از حروف الفبا:شین
دوباره جویدن:نشخوار
آمادگی:تهیو
پارچه معیوب:زده
شبانگاه:مسا
برتر و دارای جذبه:باکلاس
شهر خراسان رضوی:رشتخوار
راهزن:حرامی
بدگویی:هجو
اهل هند:هندو
بالش نرم:ناز بالش
پسوند شباهت:سان
بالاپوش:ردا
نشانه مفعولی:را
ایجاد ترس می کند:هراسناک
نوعی قایق ساده:کلک
نحس:نامبارک
دارای هماهنگی:هارمونیک
عدد منفی:نه
شیوا:رسا
شنوایی:سمع
پیامک:اس
ملایمت:نرمی
رستاخیز:معاد
از غلات:جو
دیرینه:کهن
بجز:الا
سلاح انفجاری دستی:نارنجک
دلداده مجنون:لیلی
ددرست و بی نقص:کامل
تا:الی
اولین انسان:آدم
امداد رساندن:یاری کردن
ایالت سرد آمریکا:آلاسکا
دهان خودمانی:دهن
نوعی کبوتر:یا کریم
از افعال ربطی:شدن
آبزی خوراکی:ماهی
ستاره:نجم
غول:هیولا
شیرینی تولد:کیک
پوشاندن و اختفا:کتم
حرف زیادی:ور
پوستین:وت
به دنیا آمده:متولد
گاز مرداب:متان
شهر کرمانشاه:کنگاور
اتحادیه چند ایالت خودمختار:کنفدراسیون
درخشان و تابان:فروزان
مخالف:ضد
نشانه مفعولی:را
ستمکار:ظالم
یکبار در سال:سالانه
نوعی دیسک فشرده:وی سی دی
چندین وکیل:وکلا
بزه:گناه
زبانه آتش:گر
سرباز نیروی دریایی:ناوی
صفت باد:وزان
پراکگندن زر:زرافشان
نوعی بستنی یخی:آلاسکا
پیدا کردن:یافتن
رشته باریک زر و سیم:ملیکه
جای نشستن:نشیمن
به جا آوردن:ادا
نشست رسمی:اجلاسیه
حاصل:نتیجه
فیلم آلفونسو کوارون:ومادر ترا هم
درخت انگور:مو
یار پت:مت
لمس کردن:مالش
مورچه:نمل
به یکدیگر وابسته بودن:تلازم
اثر عبدالحسین صنعتی زاده:نادر فاتح دهلی
گوارا:هنی
بله بی ادبانه:ها
پاداش و مکافات:جزا
لشکر:جند
کره:گوی
لابد:ناگزیر
سرخرگ:شریان
جدا از هم:سوا
ربات:آدم آهنی
مال:دارایی
کارآزموده:ورزیده
کامل و درست:تمام
محل ورود:در
زائو ترسان:آل
شهر همدان:نهاوند
سکرتر:منشی
کشور اروپایی:لیتوانی
میان:لا
کشور آفریقایی:چاد
پارچه نخی نازک:چیت
دشنام:فحش
تصرف کننده:فاتح
حالت روحی:مود
بی شمار:نامحدود
گودال و مغاک:لان
عقل و فهم:هوش
خوش و زیبا:وش
حرف افسوس:آه
همسر زن:شو
پوشاک گشاد بی آستین که روی دوش اندازند:شنل
درونی:تویی
دیکته:املا
ترکیب بندی:کمپوزیسیون
کالبد:پیکر
زیبا:خوبروی
از میوه ها:زردآلو
جانور:حیوان
طعنه زن پیاز:سیر
شب عرب:لیل
از شهرهای تاریخی استان خوزستان:هندیجان
پایتخت گابون:لیبرویل
بی مروت:لاکردار
روح:روان
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:زنی به نام شراب
حرص و طمع:آز
دلاور:یل
لایه شفاف جلوی چشم:قرنیه
فراهم کردن:تامین
چای فرنگی:تی
از ابزار بدنسازی:هالتر
سرگشته:هاج
باعث زحمت و آزار:مزاحم
قابله:ماما
برگ برنده:اس
غرغر:نق
سرگردانی:حیرت
مشهور:بنام
هیچ انگاری:نهیلیسم
قرار دادن:نهادن
بیماری:دا
نوعی روغن در مواد آرایشی:وازلین
سالن:تالار
نوعی پارچه نخی:ساتن
عرصه:میدان
آزاده:حر
صحنه نمایش:سن
اولین زبانی که کودک می آموزد:زبان مادری
یک دوره حرکت:سیکل
دشنام دادن:سب
سمبلیک:نمادین
جد:نیا
حتمی:مسلم
نشانه مفعولی:را
به صورت شفاهی:زبانا
شدنی:ممکن
مایه روشنی:آب
مکیدن:مز
مانند بودن:تشبه
روزی دهنده:رازق
کشور آمریکای شمالی:کانادا
از عناصر فلزی:باریوم
بیمار:ناسالم
بلبل:هزار
شهر:بلد
تمام قد:قدی
شهر یزد:میبد
وی:او
زندگانی کردن:بقا
کوبیدن:نقر
حرف ندا:ای