ضد عفونی شده:استریلیزه
قوم و خویش:کس و کار
از ورزش های رزمی:ووشو
ادا و اطوار با لب و لوچه:شکلک
ضمیر غایب:او
فیلمی با بازی حسین پناهی:آرزوی بزرگ
شهر فرانسه:تولوز
گیاهی مانند شبدر:ترشک
شمای بیگانه:یو
معبر رود:پل
سرخرگ:شریان
چیز:شی
چندین درس:دروس
در بزرگ"درب
دهان:کام
پی در پی:یکریز
لایق:سزاوار
دارای مراتب یکسان:هم سنگ
توش و توان:یال و کوپال
استوار:پابرجا
نفع:بهره
نهاد:سرشت
نیا:جد
واحد دما:سانتی گراد
زیر پا ماندن:له شدن
شرمگاه:عورت
کوچکتر:که
شامه نواز:بو
شهر ایران و آمریکا:میامی
نت مخمور:می
ایوان:رواق
سنگریزه:ریگ
ول:رها
چاق و فربه:پروار
کشور آمریکای شمالی:باهاما
بی اعتنا و بی بند و بار:لاقید
اثر امیر عشیری:ردپای یک زن
دفاع نظامی:پدافند
کمپ:اردو
آسودگی:رفاه
ساز مولانا:نی
دادگستری قدیم:عدالت خانه
پایتخت کیپ ورد:پرایا
شراب:باده
ضمیر بیگانه:یو
عدد ماه:سی
سیاره زحل:کیوان
نیم تنه مردانه:کت
گوشت را بدان کشتند:سیخ
سرمای درهم:سمرا
زمین آماده کشت:ایش
نخ بافتنی:کاموا
از ماه های سریانی:حزیران
آماج:نشانه
دست به یقه شدن:گلاویز شدن
اثر آگاتا کریستی:تله موش
فنا:هلاک
فراگرفتن:شمول
درخت زبان گنجشک:ون
آماده کردن سپاه:لشکر آرایی
خانه کوچک:آلونک
از بین رفتن:زوال
عدد اول:یک
نیم صدای زنبور:وز
تیرگی رابطه:کدورت
ویتامین انعقاد خون:کا
تشنه فریب بیابان:سراب
سرشوی گیاهی:سدر
وسنی:هوو
زر ناخالص:شهروا
به صورت دوره ای:ادواری
پشت سرهم و به تناوب:نوبتی
اثر دهخدا:امثال و حکم
دلسوز:غمخوار
سزاوار:روا
فامیل:خویشاوند
ناخوش تر:انکر
هوای وطن داشتن:غریبی کردن
چندین ثانیه:ثوانی
یار برهمن:رای
درون دهان:کب
تخت روان:کجاوه
عضو سپاه:لشکری
دریای متلاطم:مواج
به سمت پایین:فرو
حفر کنندگان:حوافر
بر یک منوال:یکنورد
چرم دباغی شده:مدهون