آب منجمد:یخ
آسمانخراش:برج
آسیب:اک
از ادات پرسش:کدام
از حواس پنجگانه:لامسه
از مذاهب بودایی:ذن
ازت:نیتروژن
اساس و پایه:بیخ
اعضای درونی بدن:احشا
اندک و حقیر:ناقابل
ایالتی در آمریکا:ایلی نویز
باب:در
باقیماندهمیوهپس از گرفتن آبش:تفاله
بامبو:خیزران
بدیع:نو
برابر:مساوی
برادر:داداش
برف داخل یخچال:برفک
بریدگی زخم:خراش
به یکدیگر وابسته بودن:تلازم
پادشاهی:ملکت
پادوی کشتی:جاشو
پسر عرب:ابن
پسوند قیدساز:انه
پسین:اخیر
پنکه:فن
پیر:مسن
ترمز چهارپا:هش
تنگی:ضیق
جوجه تیغی:خارپشت
چیزهای بسیار ریز:ذرات
حاجت:نیاز
حامله:آبستن
حکمرانی:امیری
خرابه:ویرانه
خودتراش:ژیلت
خوراکی ایرانی:پلو
خون عرب:دم
خویشاوندی:نسب
داخل شدن در کار کسی:دخالت
داور:حکم
درخت زبان گنجشک:ون
دردی شراب:لای
رأس:سر
رسانا:هادی
رساندن:ابلاغ
رشته:نخ
رشتهها و تارها:الیاف
رشک بردن:حسادت
روز پس از امروز:فردا
روی هم ریخته شده:تلمبار
رویت نشده:نادیده
ریاکار:دورو
زمین غیر قابل کشت:بایر
زنگ بزرگ:درا
ستاره پرتغالی رئال مادرید:کریستیانورونالدو
ستارهآرژانتینی بارسلونا:مسی
سخن جویده جویده:منمن
سردخانه قدیمی:سرداب
سنجیدن:قیاس
سوسمار:ضب
شهر آذربایجان شرقی:خدا آفرین
شهر سیستان و بلوچستان:دلگان
شهر فرانسه:رن
شهری در فرانسه:لیون
شکل:هییت
صفت کودک بازیگوش:وروجک
ظریف و باریک:نازک
عایقبندی شده:ایزوله
عدد ورزشی:دو
عمامه و دستار:میزر
فالگیر:کف بین
فریاد:غریو
فوق:بالا
فیلمی از ویکتور فلمینگ:ژاندارک
فیلمی با بازی فاطمه گودرزی:گنجشکک اشی مشی
قایق:زورق
قبیح:زشت
قطعه نازک گوشت گاو:بیفتک
گرای سمج:هادوری
گفتار:قال
گل سرخ:رز
لازم است:باید
لحظه به لحظه:دم بدم
ماهر:وارد
محل عبور:ممر
ملایمت:نرمی
منکسر:شکسته
موی پلک چشم:مژگان
میان:لا
نام:اسم
نت میانی:لا
نورانی:نوار
نوعی سلاح قدیمی:تبرزین
کارگردان «حقیقتزشت»:لیومک کری
کارها:امور
کالایی که به کشور دیگر ارسال میشود:صادرات
کلمه درد:واخ
کلمه شگفتی:وه
کمبها:ارزان
آتش:آذر
آخرین:فینال
آدمی:بشر
آرام و بدون دغدغه:ریلکس
آشکار کردن:کشف
آن سان که پیداست:ظاهرا
ابزار مکانیک:آچار
ابزار نوشتن:قلم
از پیامبران:زکریا
از غلات:گندم
از نتها:فا
الفبای موسیقی:نت
اما:لیک
بحر:زو
بدهکار:مقروض
بدی سرانجام:وبال
بلندی قامت:قد
بندگیها:طاعات
به هم خوردن:تلاطم
بیرون کردن:راندن
پاکیزه:طاهر
پرده داری کردن:سدانت
پرستار کودک:دده
پرستش:یشت
پسوند مالکیت:مند
تازه:نو
تقطیع کردن حروف:هجا
جایز:روا
جدا از هم:سوا
جوان:فتی
چین و شکن:یرا
حافظه:یاد
حرف تردید:یا
حرف نهم یونانی:یتا
خاطرخواه:دوست دار
خسته نباشید:خداقوت
خشکی:بر
خصومت:مجادله
خطا:سهو
در نوردیدن:طی
در هم شدگی نخ و ریسمان:گره
دلداده مجنون:لیلی
دلیری:شهامت
رفتار و حرکات شخص:ژست
رفیق مشهدی:یره
رنگ خزان:زرد
روزانه:یومیه
ز ... کژی زاید و کاستی:سستی
زبانباز:لفاظ
زراعت:کشت
زیرکی:هوش
سپیدی صبح:فجر
سخن بیهوده:هذر
سرگشتگی:حیرت
سیلی:تس
شام:عشا
شب طولانی:یلدا
شتر عرب:جمل
شهر جشنواره:کن
شهر خوزستان:دزفول
شهر خوزستان:هویزه
شیوه و روش:قاعده
صافی و گوارایی:زلالی
صحنه نمایش:سن
صدای پشه:وز
ضربهای به صورت:سیلی
طاقچه:رف
عدد فوتبالی:اا
عدد یک رقمی:هشت
عزیز عرب:ام
عقاب:دال
علامت جمع فارسی:ها
عنوانی در ارتش:ژنرال
غلط و خطا:سقط
فراوان:زیاد
فروتنی:خضوع
فوتبالیست اسپانیایی:ایسکو
قاعده و روش:روال
قدرت و عظمت:جبروت
قصد کردن:همت
قورباقه درختی:وک
گام:قدم
گرد آمده:فراهم
گودال:لان
گیسوی معشوق:زلفین
لایحهها:لوایح
لبه تیغ:یلمان
ماچ:بوس
مخلوطکن:میکسر
مدن:شهر
مقام و ارزش:ارج
موافق و برابر:مطابق
مکر و فریب:کید
میانه بد بین دو نفر:شکرآب
نت میانی:لا
نتیجه:ثمره
ندا کننده:جارچی
نسبتهمسران دو برادر:جاری
نمایان:پدیدار
نهر:رود
نوعی حشره کش قدیمی:ددت
نیرومند:قوی
همان دم:انا
هنرپیشه نقش کمدی:کمدین
واحد سطح:آر
وجود دارد:هست
کارگردان فیلم های «راکی»:جان جیاویلدسن
کشتزار:لته
کشورها:ملل
کوبیدن:نقر
کوچکتر:که
یادبود:یادگاری
آب ویرانگر:سیلاب
آماده کردن:تهیه
آنچه به نوبت بیاید:متناوب
اثر آلبر کامو:ادماول
اثر علی اکبر سعیدیسیرجانی:ضحاک ماردوش
اجازه:اذن
از چاشنیها:رب
اسب سرخ مایل به سیاه:کهر
اشاره به دور:آن
اصطبل:طویله
الفبای موسیقی:نت
اندیشهها:تدابیر
باب روز:مدرن
بانگ وزغ:وغ
بخار دهان:ها
بخشنده:واهب
بر او:علیه
بنده زرخرید:قن
بیموقع:بیجا
بیزاری جستن:تبرا
بیزاری و رمیدگی:نفرت
پایافزار:لکا
پایه:اس
پایه و ستون:رکن
پدر:اب
پرچم:لوا
پرورش دادن:تربی
پری شکم از باد:نفخ
پزشک اتاق عمل:جراح
پیشگاه خانه:رواق
تازه:نو
تصدیق آلمانی:یا
تصدیق روسی:دا
تلخ عرب:مر
تیم فوتبال آلمانی:شالکه
جاوید بودنها:آباد
جنزده:جنی
جنون آزار دیگران:سادیسم
چوبدستی پلیس:باتون
خورشید گرفتگی:کسوف
خوک نر:ساد
خیس:تر
دروغها:اکاذیب
دست بر قضا:اتفاقا
دست عرب:ید
دستهها و رستهها:صنوف
راه رفتن:مشی
رنگ زرد روشن:لیمویی
روشنبینی:بصیرت
روشنایی:ضو
ریسمان:رشته
ریسمان کلفت:طناب
ز ... بود مرد را راستی:نیرو
زاری:ناله
ساختمانها:عمارات
سنگسار شده:رجیم
سوراخی در کوه:غار
شهر استان یزد:حمیدیا
شهری در فرانسه:نیس
شورش و آشوب:بلوا
صریح و بیپرده:رک
طریقه:نحو
ظرف حلبی بزرگ:چلیک
عابد مسیحی:راهب
عدد تنفسی:شش
فرضیه:تیوری
فضایل:کمالات
فوتبالیست مکزیکی:رافایل
فیلمی از رضا میرکریمی:یه حبه قند
قاعده:قانون
قصیر:کوتاه
قلبها:قلوب
گردش:دور
گمراهی:ضلالت
گمراهی:غی
گوهر یگانه:دریتیم
مال:دارایی
مال دیگران را به رایگان میخورد:مفت خور
مال و ثروت:منال
مسابقه اتومبیل رانی:رالی
مشایعت:اسکورت
مشهور:نام آور
مقدار بار یک خر:خروار
من عرب:انا
میان:لا
میوه مربایی:به
نت چهارم:فا
نقش هنرپیشه:رل
نهاییترین امتیاز:رکورد
نویسنده «کلیدر»:محمود دولت آبادی
نیمه بار:تا
هر فصل از کتاب یسنا:ها
هراس:هول
همانند:چون
وحشت کرده:متوحش
ورقه مصور بزرگ:پوستر
کاریز:قنات
کاسه چشم:حدقه
کتاب مجتهد:رساله
کشت سبزیها:صیفی کاری
کلمه تعجب:وا
کنسولگری:سفارت خانه
آش:با
آیینهای عبادی:مناسک
اثر بزرگ علوی:سالاریها
از ادات تشبیه:سا
از گیاهان دارویی:شیرین بیان
از مواد مخدر:کراک
اشاره به دور:ان
اصلاح سیاسی:رفرم
اقبال:بخت
انبر:پنس
اهل روسیه:روس
بازی برد و باخت پول:قمار
باطل کردن:فسخ
باغ:بستان
باقی جان:نا
بچه زیبا و بانمک:منگول
بدی کردن:شرارت
برآمدگی پشت شتر:کوهان
بردن شطرنجی:مات کردن
برف و باد شدید:کولاک
برهنه:عریان
بصیر:بینا
بندر جنوبی:چابهار
به حساب آوردن:شمردن
به طور رسمی:رسما
بیموقع:ناگاه
پایتخت ترکیه:آنکارا
پایینتر از استادیار:آموزشیار
پوچ:توخالی
تصدیق آلمانی:یا
تیم فوتبال اسپانیایی:سویا
جایز:روا
چندین کافر:کفار
چه کسی:که
حایل میان دو چیز:حد
حقالعمل کاری:کمیسیون
خرده سنگ های ریز:شن
خشکی مزاج:یبوست
داخل شدن:ورود
دارای هماهنگی:هارمونیک
دارو:دوا
دانه خوشبو:هل
دانه کش بی آزار:مور
دریای عرب:یم
دستور کار مجلس:برنامه
دیسک فشرده:سیدی
دیوانگی:جنون
رشته کوه آسیای مرکزی:پامیر
زیبا و قشنگ:شیک
ساکت:خاموش
سجده کننده:ساجد
سر:کله
سر بریدن حیوانات:ذبح
سرا:خان
سرکش:نافرمان
سلطنتی:کیانی
سنگسار کردن:رجم
سوار شدن:رکوب
شاد و مسرور:کیفور
شاهنشاهی:امپریال
شهر فارس:مرودشت
شهریه:آموزانه
شوق:شور
عامل تکثیر نهان زایان:هاگ
فریب:نیرنگ
فعال:اکتیو
فهمیدن:ادراک
فوتبالیست برزیلی:نیمار
فیلم برناردو برتولوچی:منوتو
فیلمی با بازی ایرج قادری:ناخدا باخدا
فیلمی با بازی علیرضا خمسه:لنگرگاه
فیلمی با بازی فاطمه گودرزی:حریف دل
گاوآهن:خیش
گمراه:بی راه
گیرنده تصاویر ماهوارهای:رسیور
لنگه بار:تا
مجموع آثار جوی:آب وهوا
محصولات شیری:لبنیات
محل توقف حجاج:عرفات
مخفی و پوشیده:سری
مقتصد:صرفه جو
مقیاسی برای مایعات:گالن
ملون:رنگارنگ
من را:مرا
ناپخته:خام
ناشنوا:کر
نفس نفس زدن:هناسه
نقل کردن مطلب:روایت
هنگام و زمان:اوان
هوشمندی:ذکا
ویران:منهدم
کارفرما:صاحب کار
کتف و شانه:خا
کشور آفریقایی:سودان
کودک پدر مرده:یتیم
یار برهمن:رای
یال اسب:پش
آب روستا:او
آبگیر:ژی
آدمی:انسان
اثر رضا امیر خانی:ارمیا
اثر فهیمه رحیمی:حرمدل
از آوازهای ایرانی:افشاری
از سلاحهای سرد:خنجر
از سورهها:تکویر
از علائم نگارشی:گیومه
از مراکز استانها:یاسوج
استعداد فهم و دریافت:شم
انتقاد کننده:منتقد
بخار دهان:ها
بخت آزمایی:لاتاری
به رنگ نخود:نخودی
به طور کامل:کاملا
بوی رطوبت:نا
بیپروا:متهور
بیگانه:خارجی
پدر شعر پارسی:رودکی
پرده سینما:اسکرین
پست و زبون:خوار
پسوند خورنده:گسار
پسوند راننده:ران
پشت سر:ماورا
توانا:مقتدر
توانایی:یارایی
توانگر:متمول
تکیه کردن:اتکا
تیر کوچک:تیرک
ثروتمند تاریخی:قارون
چای فرنگی:تی
چهره:دیدار
حقیقی:واقعی
خالص و بیغش:سارا
خوبی:نکویی
درخت رز:انگور
دریا:یم
دریوزهگی:گدایی
دست کم:لااقل
دستبند:النگو
دفع کننده:دافعه
دور دهان:نس
دولا شدن:تاشدن
رازها:رموز
رانده شده:مطرود
رایگان:زب
رهبر انقلاب هند:گاندی
ریاکار:سالوس
سایه:نش
ستیزه و خلاف:فتنه
سرشت:خو
سیماب:جیوه
شبیه و مانند:مانا
شهر آذربایجان غربی:خوی
شهر لرستان:پلدختر
شکار:نخجیر
شکل و صورت:شمایل
شیار داخل لوله تفنگ:خان
صداقت:راستی
طرف:ور
ظرف یخ:یخدان
عالم الهی:لاهوت
فرانسه قدیم:گل
فیلمی از وودی آلن:انیهال
فیلمی با بازی جمشید مشایخی:گالان
قطعه احتیاطی:یدکی
قومیت:ملیت
گمانها:اوهام
گمراهی:تاری
لبه تیغ:یلمان
مدخل:ورودی
مسلم و قطعی:محرز
مقدار بار پشت خر:خروار
ملخ دریایی:قمرون
ممیزی:سانسور
منفرد:جرید
مهارت و توانایی:ید طولی
نادانی:جهالت
نرمه گوش:بناگوش
نوشتن:نگارش
نیستی:هلاکت
هراس:هول
هرزگی:یاوگی
واقف شدن:شناختن
کار کننده:کارگر
کاملا، تماما:مطلقا
کدر:مات
کشور اروپایی:یونان
کنار و جانب:طف
یونجه:قت