محکم کردن:شد
فیلمی از اصغر هاشمی:روزهای انتظار
لوا:بیرق
آسیب:اک
در نوردیدن:طی
چیزهای شگفت آور:عجایب
خود را نشان دادن:جلوه
گلوله تفنگ:فشنگ
فیلمی از الیا کازان:دریای علف
بالای ران:ورک
دانه های ریز روی پوست:جوش
آسودگی:رفاه
گروگذارنده:راهن
ناشناس:نکره
روزی:رزق
دور کردن و راندن:نفی
اعلام و آگهی:رکلام
شاگرد راننده:پارکابی
بی ریا و صادق:یکره
زمین آماده کشت:کاله
رمق آخر:نا
به پایان رساندن:اتمام
فیلمی از برادران کوئن:یک مرد جدی
کوچکتر:که
پرسش از مکان:کو
پشت:کمر
حساب کردن:شمردن
مشورت:شورا
مایه زندگانی:آب
مانند و شبیه:دس
واحدی در الکتریسیته:وات
شهر چهار محال و بختیاری:بروجن
تکرار حرف:مم
قرض از بانک:وام
خدمتکار:دادا
افسانه ای و شاعرانه:رمانتیک
ترسناک:هراسناک
شکاف و چاک:جر
اثر آندره ژید:اگر دانه نمیرد
رئیس و سرپرست:مسئول
پسوند شباهت:اسا
مبالغه:غلو
پاک کردن:زدودن
همه،یکی پس از دیگری:یکایک
از مدارات مهم زمین:راس الجدی
زلف:گیسو
قورباغه:وک
به جوش آمدن:جوشیدن
دور از هم:جدا
رشته:ریسمان
فوتبالیست انگلیسی:رونی
ناشنوا:کر
فال نیک و دعای خیر:مروا
سرای مهر و کین:دل
جزیره جنوبی:کیش
تحریک کردن:انگیختن
ستون بدن:پا
اثر روسو:نارسیس
بیماری ریوی:سل
گسترده:پهن
مضطرب:نگران
دارای دلیل:مدلل
مسیر:راه
کیسه پول:همیان
گریبان:یخه
ناگهانی خودمانی:زرت
استخوان انتهای ستون فقرات:دنبالچه
تباهی:فساد
از نت ها:فا
شهر آلمان:کلن
سست و بی حال:کسل
در خود فرو رفتن:کز
زیر پای راننده:کلاچ
لیز:لغزنده
میان:لا
اثر امیر عشیری:سحرگاهی خونین
ماده ظاهرا جامد:ژل
جانشین او:وی
چوب سر بطری:چوب پنبه
چندین اسیر:اسرا
از اوراق بهادار:چک
کشور اروپایی:اسلوواکی
خشکی:یبس
خواندنی دانش آموز:درس
تیم فوتبال اسپانیایی:گرانادا
رو به پایین:سرازیر
بابا:پدر
کنایه از جان دادن و مردن:پرپر
موافق و سازگار:آدام
خاک صنعتی:رس
زره ساز:زراد
دارای نزاکت:با ادب
جنگ ها و فتنه ها:هزاهز
حمله ناگهانی در شب:شبیخون
بارام اندک:رش
امر از رفتن:برو
شهر مازندران:بابل
دسته و گروه:فرقه
فرومایه:لئیم
حیوان باربر:خر
دل آزار کهنه:نو
فریب:نارو
قلعه کوچک:ارگ
یکتایی و یگانگی:فردیت
درفش:بیرق
پاسداری:نگهبانی
حرف خوردنی:نون
بوی رطوبت:نا
سرشت و طبیعت:خو
کشور اروپایی:لتونی
مجروح و مغموم:جریحه دار
در نهان و آشکار:سرا و جهرا
کشور حاشیه خلیج فارس:امارات
وی:او
از ما بهتران:جن
اثر پائولو کوئیلو:زهیر
زدنی دوچرخه سوار:رکاب
فوتبالیست ایتالیایی:داوید هاستوری
دریای عرب:یم
بد زبان:فحاش
خوب:نیکو
دشنام دادن:شتم
عقیده:رای
پناه و امان:زینهار
واحد بسامد:هرتز
کدامیک:کدامین
گوشت ترکی:ات
قوم کم حرف:لر
شرور:بد
فوتبالیست پرتغالی:نانی
حرف آخر انگلیسی:زد
عقیم:نازا
شهر آذربایجان شرقی:مراغه
فارغ التحصیل رشته معماری:مهندس
بهابازار:بورس
به خاطر:برای
رشد:نمو
روشنایی ها:انوار
همسر خروس:مرغ
ماهی بزرگ خطرناک:کوسه ماهی
پوشش:ستر
پسوند شباهت:سا
نوعی حلوا:لو
پالیز خربزه و هندوانه:لته
از رسته های نظامی:هوابرد
از کسی پول گرفتن با حیله:گوش بریدن
کشور آمریکای جنوبی:شیلی
آگاه و ماهر:خبره
صف و رده:رج
عصاره:شیره
سایه اش پاینده باد:دام ظله
برآمدگی دندان مانند:دندانه
بازیگر فیلم دایره مینا:ایرج راد
آپارتمان دارای اثاث:مبله
شهر رازی:ری
قبول نشده:رد
پرنده سعادت:هما
سه تایی:ثلاثی
گمان بردن:ظن
حیرانی و سرگشتگی:وله
فرزند:ولد
شور و غوغا:ولوله
از درختچه های زینتی:کاملیا
از شهرهای استان گلستان:کلاله
نیازها:حاجات
با هم سخن گفتن:محادثه
مادر عرب:ام
با شکوه:مجلل
شبکه جهانی:اینترنت
حکمت ماورا طبیعه:متافیزیک
در عروق لنفاوی جریان دارد:لنف
خط کش مهندسی:تی
حسرت خوردن:اسف
پول خارجی:ارز
جانشین او:وی
هوو:وسنی
قطعه ای نازک از گوشت گاو که ان را سرخ کنند:بیفیک