سرنویس ها:عناوین
سلوغ کردن بچگانه:جنگولک بازی
هضم کردن:گواردن
پرنده زیبا:قو
هرگز نه عرب:لن
عملی در نماز:رکوع
دربار شاهان:بارگاه
گوشت دود داده خوک:ژامبون
برگزیده از هرچیز:زبده
دودمان:تیره
صضمیر غایب:او
سفره:خوان
سازوبرگ اسب:یراق
نگهبان زندان:زندانبان
ماه میلادی:نوامبر
مکان پر خطر:ناامن
نعره و دادو فریاد:عربده
پرنده خوش آواز:قناری
تکه چوبی برای شکاتن کنده:گوه
هوشیار و دل آگاه:بیدار دل
فهرست:نمایه
واقعی خودمانی:راستی راستکی
ناشنوا:کر
مادر عرب:ام
یل سیستان در شاهنامه:رستم
نوعی بازی تخته و مهره:نرد
بی پروا:متهور
سخنان بی معنی می گوید:یاوه گو
آغاز شده:مبتدا
اثر یان فلمینگ:بکش و زنده بمان
سنگریزه:ریگ
بی پرده:رک
بازداشتن:نهی
عضو حشرات گزنده:نیش
حرف افسوس:وای
یار برهمن:رای
سرزنش کردن:نکوهیدن
ته دوزی کتاب:ته بندی
صورت جلسه مذاکرات سیاسی:پروتکل
کمپ:اردو
عقب و پشت: پس
بحبوحه:گرماگرم
شکم بند:گن
خواهر:اخت
گندم سوده:آرد
اصطلاحی در فوتبال:تکل
از تنقلات شکستنی:تخمه
گودال:لان
پیروان مذاهب دارای کتاب:اهل کتاب
درک کردن:فهم
حرارت:تف
رونق پیدا کردن:سکه شدن
سمت راست:یمین
موی گردن اسب:یال
چیز:شی
ناپیدا:گم
بیماری:دا
زنگ:درا
کفیل:ضامن
قسمتی از گوش:نرمه
فیلمی با بازی سحر قریشی:دربست آزادی
از موسسات اقتصادی:بانک
تیم فوتبال انگلیسی:وستهام
فن به کارگیری قوای نظامی:تاکتیک
آشکارساز محل هواپیما:رادار
قدرت:زور
پیشه و شغله:کار
گوش فرا دادن:نیوشیدن
گاوباز:ماتادور
باتجربه:کهنه کار
وسیله برش:کاتر
فوتبالیست مکزیکی:رافائل گارسیا
به وحشت انداختن:ارعاب
غذای ساده:آش
خوان و سفره:مائده
لوله گوارشی:مری
شغل سفیر:سفارت
راز:سر
صد متر مربه:آر
کفشدوز:کفاش
شهر گیلان:املش
فیلمی با بازی الناز شاکردوست:کیش و مات
ظرف آبخوری:لیوان
باوفای حیوانات:سگ
شراب:می
نوازنده:رامشی
از آرنج تا مچ:ساعد
پوستین:وت
اثر امین فقیری:کوفیان
سست و وارفته:شل و ول
با ادب شدن:تادب
عدد:شماره
راه کوتاه:ره
اشاره به دور:آن
جان سالم به در بردن:قسر در رفتن
موقت:گذرا
مزه دهان جمع کن:گس
اصول دین بودایی:بودیسم
دانه:بذر
خوابیده:نائم
از اقوام:لر
شهر سمنان:میامی
وردنه:نورد
قورباغه:وک
مادر عرب:ام
بهرام:مریخ
دزد:سارق
برخاستن نصفه نیمه:نیم خیز
کشور اروپایی:ایرلند
حامی:هوادار
خرناسه:خرخر
پادشاهی:کیی
گفتار:قیل
ولخرج:مسرف
همسر مرد:زن
نهر:رود
مرگ:موت
رود آرام شولوخوف:دن
دلال: کمیسیونر
فیلمی با بازی بهروز وثوقی: امروز و فردامطیع:رام
از پاپوش ها:جوراب
وسیله نگهداری اوراق اداری:زونکن
غله کم حرف:جو
همراه فراوان:فت
گریز:فرار
اثر شولوخوف:دن آرام
تعصب ملی:ناسیونالیسم
فلانی:یارو
سماوی:آسمانی
خوی گرفتن:تانس
طرف چپ:یسار
عقیده:رای
کشور اروپایی:لتونی
واحد شمارش چیزهای استوانه ای:رول
نغمه و سرود:نوا
پایتخت ژرمن ها:برلین
یدک کشیدن:بکسل
در پیچیدن:لوله کردن
چهره:رو
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
عاجز:ناتوان
پایتخت ارمنستان:ایروان
هدیه دیدن روی عروس:رونما
درخت جوان:نهال
چوب خوشبو:ند
باران اندک:رش
بی بند و بار:هرهری
فیلمی با بازی سعید راد:سکوت بزرگ
تنیس دیواری:اسکواش
نوعی شنا:کرال
لمس کردن:سودن
بدن:تن
تیر پیکاندار:یب
بازیگر سریال خط قرمز:پویا امینب
دنباله:پی
واژگان:کلمات
طبل بزرگ:کوس
پادشاهی:کیی
هم سخن:کلیم
ساز دو مضرابی:سنتور
چهره:سیما
دعاها:اوراد
اثر آگاتا کریستی:آنیاام
گرد:مدور
مرگ:موت
مقابل:ازا
روز تولد:زادروز
بازیگر فیلم محیا:برزو ارجمند
محافظ:گارد
هندی اش معروف است:تمر
رنج و سختی:زجر
حرف ندا:یا
باب روز:مد
هم معنی:مرادف
رسته:ردیف
آب دیده:اشک
آجر خام:خشت
آزرم:حیا
آسودگی:رفاه
آفتاب:هور
آواز بلند:هتف
اثر امین فقیری:تمام باران های دنیا
از درختان:افرا
از مصالح ساختمانی:گچ
از وسایل ارتباطی قدیم:تلگراف
اسب رستم:رخش
اقتباس:برگرفته
برهنه:رت
بزرگ و عظما:سترگ
پایتخت فنلاند:هلسینکی
تار:مات
تالاب:آب گیر
توشه سفر:زاد
جامه آخرت:کفن
جایز:روا
حق ناحق در سازمان ملل:وتو
حیوان مفید:گاو
خالی:تهی
خطی در دایره:وتر
داستان کوتاه:متل
دچار شدن:ابتلا
در بزرگ:درب
در معدن می جویند:رگه
درون حاشیه:متن
دشنام:سب
دوست:رفیق
دیوار بلند و محکم:ترا
رونوشت:کپی
ستاره ای در دب اکبر:سها
سخن موزن:شعر
سنگینی و گرانی:وقر
سو و جهت:ور
شرکت سازنده گوشی آیفون:اپل
شهر بی قانون:هرت
شکستگی اندک:ترک
شیون و زاری:ندبه
ضایع شدن:هدر
طبقه کارگر:پرولتاریا
طبل بزرگ:دهل
طلا:زر
عاشق دل سوخته:سینه چاک
عدد اول:یک
عدد هندسی:پی
فلز رسانا:مس
فیلمی با بازی باران کوثری:زیر پوست شهر
گروه ورزشی"تیم
گفتگوی همراه با شوخی:بگو بخند
لیالی:شب ها
مروارید:در
مشتعل کردن:افروزانیدن
مفصل:بند
ممارست:تمرین
مکر و فریب:کید
میزان گرمی و سردی:دما
میوه بهشتی:سیب
نوعی موسیقی غربی:راک
کارکرد:راندمان
کافی:بس
کلام تصدیق:آری
کنار:لبه
یاری دهنده:ممد
اثر برتراند راسل:جنایت های جنگ ویتنام
شهر مازندران:تنکابن
دهقان:کشاورز
رستگار:فائز
حرف همراهی:با
گمان بردن:ظن
چیزها:اشیا
حاجت:نیاز
ضمیر درونی:تو
ترک معاشرت کردن با کسی:قهر کردن
دلپذیر:مطبوع
نوع:طور
نیم صدای جوشیدن آب:قل
قطعه بالای سیلندرها:سرسیلندر
دستیار:وردست
کشور اروپایی:قبرس
همچون مادر:مادرانه
لحن و آهنگ:ملودی
شهر البرز:فردیس
از نت ها:فا
دهان:کام
شهد:عسل
سرپرست خانواده:نان آور
بدن:تن
بانگ کبوتر:هدیل
اتوبان:آزادراه
استفراق:قی
صدای پاره شدن:جر
درخشان:منور
رستنی:گیاه
شهر گیلان:رودبار
دوست و همدم:یار
روش:متد
حرف ندا:ای
استاد زورخانه:میاندار
حادثه:رویداد
شاعر سده ششم:سنایی
شهر کرمان:رابر
هراس:هول
علامت جمع:ها
حقیقی:راستین
فیلمی با بازی لیلی رشیدی:در به درها
گریه با سوز و گداز:زار
طلا:زر
با آن شناخته می شویم:نام
سره:ناب
چابک:جلد
به مزد گرفتن:اجاره
شبیه:مانا
تسلیم شده:مسلم
فریب:کید
قطب منفی:کاتد
قوم کم حرف:لر
مطالعه بیماری بیماران بستری:بالینی
اثر منصور یاقوتی:مردان فردا
تند و شدید:حاد
آزاده:حر
تلخ عرب:مر
قمر:ماه