آب هرب:ما
آب ورز:شناگر
اثر امیر عشیری:دیوار اقیانوس
اثر علی شریعتی:آثار جوانی
از آحاد زمان:ثانیه
از جنس نخ:نخی
از خوانندگان رپ فارسی:یاس
از غلات:جو
از مرکبات:بالنگ
از میوه ها:انگور
استفراغ:قی
اسیر:بوریا
اشاره به دور:آن
اصلاح کشت و زرع:آباره
امر از گفتن:گو
بخشایشگر:آمرزنده
بسیار سرد شدن:یخ کردن
بوی ماندنی:نا
پایتخت لسوتو:ماسرو
پرنده صلح:کبوتر
پسر زن از شوهر بیشین:ربیب
پوستین:وت
ترکیب گوگرد و آرسنیک:زرنیخ
تکه ای نان:نان پاره
جهیدن:پرش
چیز:شی
حرص و طمع:آز
حزب و انجمن:کمیته
خارج:برون
خانه کوچک:کلبه
خرس چینی:پاندا
در جایی ساکن شدن:خیمه زدن
درو کردن:خسودن
ذکر:ورد
رشد و فزونی:ند
رفاه:آسایش
رهبر استقلال هند:گاندی
روشن دل:نابینا
روشنایی:انوار
سپاس:شکر
سپاس گزاری:شکران
سحر و جادو:افسون
سرود:ترانه
شستن با سهل انگاری:گربه شور
شعبه ای از یک اداره:دایره
شهر سمنان:دامغان
طول عمر:سن
عدد تنفسی:شش
عید باستانی:نوروز
فاتح:پیروز
فراموشی:نسیان
فوتبالیست آلمانی:شورله
قبول نشده:رد
گریه سوزناک:زاری
مادر عرب:ام
مامور ضد حریق:آتش نشان
محکم کردن:شد
مقابل استاد:شاگرد
مهربانی و شفقت:نوازش
موفقیت و بهروزی:توفیق
نگرانی:دلهره
نوشتن:نگارش
نوعی حلوا:لو
نوعی شعر بیانگر عواطف:غنایی
هضم غذا:گوارش
همه:کل
والدینش از دو نژاد هستند:دورگه
کرانه و مرز:حد
کوبیدن و خرد کردن:سودن
یر:برابر
یک طرف از بدن:شق
آب جامد:یخ
آبشار:شلاله
آزادی:رهایی
آنچه به شانه و پهلو اندازند:حمایل
اثر عبدالحسین صنعتی زاده:مجمع دیوانگان
از حروف الفبا:واو
از قوات سه گانه:مجریه
از لبنیات:خامه
اموال دزدی می خرد:مال خر
با:آش
بخیه:کن
بدتر:اسو
برنامه موسیقی با ارکستر:کنسرت
بنا:امارت
به دست آوردن:کسب
بی حیایی:هتاکی
بیان سخن:نقل
پایتخت سریلانکا:کلمبو
پس از مرگ سهراب بی فایده است:نش دارو
پوست دباغی شده نرم:جیر
تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس رم
جدایی:هجران
جستجو:کنکاش
جنین:رویان
چهره:رو
چیره دست:وارد
حاشا کردن:انکار
حاشیه:دامنه
در مثل هیچ کاره است:همه کاره
درون دهان:بج
دست بردن:تحریف
دستار:عمامه
دلیل و برهان:گواه
راهزن:حرامی
رشوه گیر:حرام خوار
رنگ رزی:صباغی
رود اروپایی:رن
ریسمانی از لیف خرما:مسد
زره مخصوص ران ها:رانین
شراب:می
ضربه کاری خورده:ناکار
ضمیر انگلیسی:یو
طایفه کریم خان:زند
ظاهری:صوری
عدد اول:یک
عدد روستا:ده
علامت جمع:ها
قوی هیکل:لنبر
گرامی داشتن:تکریم
گرمسیر:حاره
گناهکار:مجرم
لوازم:اسباب
مانند کردن چیزی به دیگری:تشبیه
مترسک:هراسه
مجازات شرعی:حد
مخالف و ضد:منافی
مردان نجیب:نجبا
مردن:جان دادن
مرزبان:کیا
مسافربر شهری:تاکسی
مسکن:آرام بخش
من و شما:ما
مورد قبول:مرغوب
مینیموم:کمینه
ناچار:لاجرم
نام آرام:بی قرار
ناموزون:نابهنجار
نشانه بیماری:تب
نمی توان بر آن قیمت گذاشت:بی بها
نیز:هم
همراه مربا:کره
واحد مقاومت انگلیسی:اهم
ویتامین جدولی:کا
آتش مزاج:تندخو
آسان گیری:تسامح
آلت نوازنده:ساز
اتفاق افتادن:وقوع
از حیوانات بومی استرالیا:کوالا
از درختان همیشه سبز:اکالیپتوس
از شهرهای استرالیا:سیدنی
اشاره به نزدیک:این
اصطلاحی در فوتبال:تکل
ایالتی در امریکا:نبراسکا
بازداشتن:نهی
باقی جا:نا
برگ کاغذ:ورق
بسیار:فت
بی نقش و نگار:ساده
پایتخت اتریش:وین
پایتخت استرالیا:کانبرا
پایتخت کشور بنگلادش:داکا
پایتخت کشور مالاوی:لیلونگوه
پایتخت کشور کانادا:اتاوا
پرستار کودک:لله
پرسش از مکان:کجا
پوست کن:سلاخ
پول خرد هندی:آنه
پیمان شکن:خائن
تراز سازی:تعدیل
تزویر:ریا
تغار چوبی:لاوک
توده بخار متراکم:ابر
جنس نامرغوب:بنجل
حرف صلیب:تی
خودستایی:منم
دائمی:همیشگی
دختر مازنی:کیجا
درد مندی:تالم
دشنه:خنجر
دلیر:نترس
دوست:یار
روی و چهره:لقا
زخم زدن:جرح
زور و قوت:نیرو
سارقد:دزد
ستاره شناس:منجم
سر و کله:راس
سوگ:ماتم
شالوده:بنیاد
شانه سر:برس
شخص و فرد:کس
شهری در استرالیا:آدلاید
شکایت کننده:شاکی
شیمی کربنی:آلی
صد سال:قرن
عابد مسیحی:ترسا
عدد هندسی:پی
عدسی دوربین:لنز
عضو راهرو:پا
عنوان درشت روزنامه:تیتر
غذای ساده:آش
ماه تابستان:شهریور
مباحث علم الهی:الهیات
متکدی:گدا
محل عبور سیل:مسیل
مشهور:بنام
مقام:مسند
موی کجعد:فر
ناپسند:بد
نام قدیم نیویورک:نیو آمستردام
نرم دلی:رحم
نعمت:برکت
نوعی بمب مخرب:اتمی
همیشه و پیوسته:مدام
واحد سطح:آر
ورقه نمرات:کارنامه
وسیله روز مبادا:یدک
کبوتر صحرایی:یمام
کشور آفریقایی:زیمباوه
کشور آفریقایی:لیبی
کشوری در اقیانوسیه:استرالیا
کندن:حفر
آشکار:هویدا
آفت:آسیب
اثر صادق چوبک:همراه
ارتقا دادن نرم افزاری:آپ گریت
اردوگاه:کمپ
از پرندگان گردن دراز:درنا
از خنده می روند:ریسه
از مرکبات:نارنج
بارها:مکرر
بدین معنی:یعنی
بنیادی ترین حق هر انسان:آزادی
به ناز خرامنده:طناز
پاره شدن و ترکیدن:پکیدن
پرده داری:سدانت
پهن و گسترده شده:منبسط
پیامدها:عواقب
تاب و توان:نا
تنبل جالیزی:کدو
تیم فوتبال پایتخت:پرسپولیس
چشمه بزرگ"ینبوع
حاد:مزمن
حفر کردن:کندن
خالص و بی غل و غش:سارا
خوب:نیک
خوش و خرم:پدرام
خوشنود ساختن:اقناع
درخت زبان گنجشک:ون
درخشان:براق
دوستی:ود
دیوار بلند:ترا
رد پای کسی را گرفتن:رد زدن
رفت و آمد به شتاب:تکاپو
روزانه:یومیه
زشت:پتیاره
زمان ها:ادوار
سبب و موجب:داعیه
شهر آذربایجان شرقی:مرند
شکمو:پرخور
ضایع:فاسد
ضربه ای در تنیس:بک هند
ضمیر عربی:هو
فراخ:جادار
فرشتگان:ملائک
فیلمی با بازی پوریا پورسرخ:روز سوم
قایق:طراده
قوم کم حرف:لر
قیمت بازاری:فی
گراز:ساد
گرانی:تورم
گلاویز شدن کشتی گیران:سرشاخ
گله بان:چوپان
لحظه:دم
ماهی کنسروی:ساردین
محبوب:جانان
مخفیانه:دزدکی
مریض در بیمارستان:بستری
مضطرب:نگران
معبر رودخانه:پل
مفصل و دست و پا:مچ
میان:لا
نسل پنجم:ندیده
نشانه:آماج
نشانه جمع:فارسی:ها
نگهبان امتحانات:مراقب
نوعی کشتی:یدک کش
واژگون:چپ
وحشی:درنده
ویتامین انعقاد خون:کا
کاملا شبیه خودمانی:عین هو
کنایه از انسان های وحشی:یاجوج
کنجد کوبیده:ارده
طآزاده:حر
آسمان:فلک
آنچه منطبق بر امری باشد:مصداق
از اسباب های ورزش ژیمناستیک:دار حلقه
از حالات دریا:مد
از سازهای بادی:ارغنون
از فیلم های بروس ویلیس:جان سخت
از گیاهان خورشتی:ریواس
از مراکز استان ها:اراک
از ملی پوشان والیبال:امیر غفور
انبار اجناس:دپو
اندوه:غم
بازیگر و کارگردان طنز:رامبد جوان
بالشتک نان پزی:ناوند
بخش بالای برگه رسمی:سربرگ
بخشی از مال که به مستمند دهند:زکات
برهنه:رت
بسته شده:مسدود
به درازا کشیدن:اطاله
بی بند و بار:ول
بیماری:دا
پاک از تهمت:مبرا
پرده و حجاب:ستر
پسوند شباهت:سا
پیاله بلور:زجاجه
پیامک:اس
پیشوای مذهبی زرتشتیان:مغ
تا:الی
تنها:یگانه
ثروتمندان:اغنیا
جایزه سینمایی معروف:اسکار
جنس به ظاهر قوی:نر
چغندر پخته:لبو
خاک کوزه گری:رس
خشکی:بر
خطاب بی ادبانه:هی
خواست:اراده
خودرو ساز وطنی:سایپا
دریافت و ادراک:حس
دریای عرب:یم
دزدی کار کردن:استراق
دست نخورده:بکر
دشنام دادن:سب
دندان سوهان:آج
رسم:آیین
رشته باریک ابریشم:قیطان
ریشه:بن
زبانه آتش:گر
زشتی:قباحت
زنده:حی
زیاده روی در خرج:ریخت و پاش
زیر پا مانده:له
ستایش:حمد
سرگذشت:ماجرا
سری و دست:ست
شاخ:شغ
شهر رازی:ری
شک و گمان:شائبه
ظرف سفالین:آب ریق
عدد ورزشی:دو
عصای بی سر:صا
غذای آبکی:آش
گرفتن:ستاندن
گرفتنی است نه دادنی:حق
گریبان پیراهن:قب
گفتگوی دوستانه:گپ
ماچ کردن:بوسیدن
مار عظیم الجثه:بوا
نام ترکی:آد
نشان تجاری:انگ
نماد حیله گری:روباه
هر فصل از کتاب یسنا:ها
وی:او
ویژگی:خصوصیت
کار معمول:روتین
کشور آتاترک:ترکیه
کشیدن دست بر فرق دست:مسح