قرارداد:کنترات
فیلمی با بازی سیروس گرجستانی:تنوره دیو
حرف افسوس:وای
بدی:شر
صدای خنده:هرهر
گمان بردن:حدس
اسب راهرو:یورغه
گردش طور کعبه:طواف
حرف فاصله رسان:تا
از جنس نر:نرینه
رازش فاش شده:رسوا
هدر رفته:نفله
طاقچه:رف
اعضای هیئت وزیران:وزرا
روشنی:فروغ
محکم و قطعی:اکید
بسیار کشنده:قتال
نوعی از سازها:زهی
دیگ دهان گشاد:تیان
کوچکتر:کهتر
پایتخت گینه استوایی:مالابو
بی سواد:امی
خوابگاه:یطاق
آرایشگر:سلمانی
قانون چنگیزی:یاسا
ترکیب چند جمله:عبارت
مدعی شدن:ادعا
رها:ول
شل:لق
یواش:آرام
معروف:بنام
تمام قد:قدی
خطاب محترمانه مردان:آقا
معالجه با آب:آب درمانی
من و شما:ما
مطیع و فرمانبردار:رام
سلاح کاشتنی:مین
از مواد مفید در میوه ها و سبزی ها:ویتامین
فیلمی از عباس رافعی:پروانه ای در باد
شایستگی و لیاقت:برازندگی
کشور اروپایی:اکراین
ارجمندی:عز
غرغر:نق
کادو:هدیه
ارابه:گاری
معما:چیستان
قورباغه:وک
گرمسیر:حاره
سنجیدن:قیاس
پرنده سعادت:هما
شهر بی قانون:هرت
حرف ندا:ای
خواری و پستی:هوان
قوم کم حرف:لر
نوشته پست کردنی:نامه
کاسه سر:اهیانه
اشاره به دور:آن
استفراغ:قی
دولت ها:دول
فیلمی با بازی گوهر خیراندیش:گلیخ
هضم غذا:گوارش
ارفاق:آوانس
راهرو سرپوشیده:دالان
ثریا:پریون
موسیقی دان آلمانی:باخ
منزلت:شان
عجول و شتابزده:دستپاچه
حق سپاسگزاری:شکرانه
دستگاه اتصال برق:سویچ
راس:سر
نیایش:دعا
دارو:دوا
عضو صورت:لپ
نفرین شده:لعین
پایان نامه:تز
اثر هوشنگ گلشیری:بره گمشده راعی
کنار دریا:ساحل
رطوبت:نم
مخالف:ضد
طرد شده:رانده
گمراه کننده:ضاله
نیست شدن:زوال
گستاخ و پرحرف:زبان دراز
مهربانی و نرمی دل:رحم
مسن:کهل
میوه تلفنی:آلو
برتر:اعلی
اشاره به دور:آنها
اندام شنا:باله
پس،سپس:بعد
دومین:ثانوی
مانند آنها:امثال هم
شلتوک:شالی
پیکر:بدنه
ضمیر غایب عربی:هو
نوعی پارچه کشباف:تریکو
شخن مزون:شعر
مراسمی به یاد کی شخص:یادواره
فوتبالیست آلمانی:مرته ساکر
برهنه:رت
از نت ها:فا
تسخیر کردن و پیروز شدن:فا
آقای فرانسوی:موسیو
ویتامین جدولی:کا
رموز:اسرار
نشانه مفعولی:را
بالاپوش ردا
تصدیق ایتالیایی:سی
وسیله احتیاطی:یدکی
هیئت نویسندگان یک روزنامه:تحریریه
عدد اول:یک
نخستین جمله اعتقادی اسلام:لا اله الا الله
از عوامل بیماری زا:ویروس
پرستار کودک:لله
پایه و ستون:رکن
چندین جدول:جداول
بزرگان:نبایل
بند کردن به کسی:کلید کردن
کشور عربی:اردن
شهر انار:ساوه
سست و تنبل:لس
آبادی:ده
میانه روی:اعتدال
پدر:اب
شرح اول کتاب:دیباچه
عامل شفا:دوا
رها کردن:لم دادن
دلداده مجنون:لیلی
صنم:بت
سلاح انفجاری:بمب
ملک الموت:عزراییل
نت میانی:لا
متال:فلز
خواست و میل:اراده
جایی که امنیت باشد:نا امن
پول ترکیه:لیر
عام:کلی
پایتخت اروپایی:هلسینکی
ابزار کار مکانیک:آچار
دستور:امر
با صراحت سخن گفتن:رک گویی
نوعی نمایش:سیرک
حیوان با وفا:سگ
خوراک طیور:دان
موجود حیالی ترسناک:دیو
عدد ماه:سی
از مراکز استان ها:ساری
قرص:حب
فیلمی از فرد زینمان:اسب کهر رابنگر
صاحب و مالک:ذا
مقابل زیر:بم
گردش در هوای آزاد:هواخوری
خرمافروش:تمار
میان:لا
وضع غیر عادی و آشفته:بحرانی
مفصل و با شرح توضیحات:با آب و تاب
مادر:مام
از گل ها:داوودی
جگر:کبد
فوتبالیست اسپانیایی:کازورلا
از پسران فریدون:سلم
زیانکار:خاسر
تباه شده:زایل
همچون ماه:مهوار
از جنس روی:رویین
مامور اجرا:اردل
کلام درد:ای
علم پزشکی:طب
مرطوب:نمور
بینش و نظر:نگرش
در ده زندگی می کند:روستایی
کلام از خود راضی:من
جنگ و کارزار:نبرد
بسیار:بس
گریه با سوز و گداز:زار
طلایی:زرین
همسر دوک:دوشس
لقب انوشیروان:دادگر
شهری در ترکمنستان:مرو
نوعی از غذای ایرانی با تخم مرغ:نرگسی
معتاد به سیگار:سیگاری
اگر نشده:اگ
لنگه بار:تا
واهمه:ترس