محل نوشیدن چای:قهوه خانه
فیلمی از داریوش مهرجویی:مهمان مامان
سلاح کاشتنی:مین
راهرو:دالان
بازیکن اسپانیایی منچستر سیتی:ناواس
ناپیدا:گم
مادر عرب:ام
سرکش:چموش
پایتخت ارمنستان:ایروان
اثر ایرج پزشک زاد:طنز فاخر سعدی
خانه ییلاقی:ویلا
وسیع:پهناور
خوابیده:نائم
زندان:ندامتگاه
انگور خشک شده:مویز
دروازه بان اسپانیایی:رینا
آبرو:شرف
ابزار کشتن مگس:مگس کش
تعجب خانمانه:وا
پای افزار:لکا
قوت لایموت:نان
پشیمانی:ندم
پاکیزگی:طهارت
سرگشته:مدهوش
فرمانده سپاه:سپه سالار
فریادرس:دستگیر
صبح زود:پگاه
آره و بلی:آهان
عدد خیطی:سه
صاحب:ذا
زمین پر از سنگ:سنگلاخ
فیلمی از جان هیوستون:مردگان
از دستگاه های کامپیوتر:اسکنر
آماده کردن:تهیه
ویتامین جدولی:کا
سخن زیادی:ور
فیلمی از قاسم جعفری:مجنون لیلی
حرف همراهی عرب:مع
مادر:والده
ذوق و شوق:وجد
انجیر قرآنی:تین
درنگ:تانی
اولاد پیامبر:سادات
انبار غلات:سیلو
به پایان رسیده:منتها
باقی و پایدار:ماندنی
خوبروی:وسیم
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
تیم فوتبال فرانسوی:رنس
از استان ها:لرستان
بازیگر فیلم دهلیز:هانیه توسلی
به طور رسمی:رسما
روزانه:یومیه
میوه با گلو:هلو
منقار:نوک
دریای عرب:یم
راس:سر
زشت:کریه
فیلمی با بازی اردلان شجاع کاوه:لبخند در مراسم ترحیم
نوعی بیماری چشمی:آب سیاه
اتحادیه صنفی:سندیکا
چشم:دیده
حرف تاسف:آه
چله کمان:زه
از آن روده بر می شوند:خنده
هر استخوان قفسه سینه:دنده
ماه سرد:دی
فرش قرمز:ردکارپت
اصوات:صداها
بازیکن هلندی بایرن مونیخ:آرین روبن
جنگ ها و فتنه ها:هزاهز
روزگار:دهر
ماهی کنسروی:تن
سگ شکاری:تازی
جنس کاغذ مصر باستان:پاپیروس
ناپیدا:گم
بازسازی:ترمیم
لنگه بار:تا
نیتروژن:ازت
شهر آذربایجان شرقی:اهر
شهر مازندران:تنکابن
مخفف از او:زو
بزرگوارتر:امجد
پدر:اب
فیلمی با بازی لعیا زنگنه:راز مینا
دریا:یم
وسیله پرتاب سنگ:تیرکمان
خرابه:ویرانه
چهره:رو
زیارت کننده:زائر
فرشته:سروش
خجسته:همایون
از یک پدر:تنی
بچه گوسفند:بره
مزد:مواجب
در سطح چیزی قرار دارد:رویی
زنبیل:سبد
همسر زن:شو
کر:ناشنوا
دفترچه هویت:شناسنامه
توانگر:غنی
سنگ عصاری:غن
آری:بله
ساختمان و سازنده اش:بنا
از درندگان:ببر
شیطان:ابلیس
قطعه دراز و نازک فلزی:میله
تشبیه شده:مشبه
درخت کرم ابریشم:توت
حلال رن:تینر
شکم بند:گن
جوان ظاهر پرست و خوشگذران:ژیگولو
ساز بادی:نای
بوی ماندگی:نا
پشته:تل
کامل:تام
انتها و پایان:منتها الیه
بازیگر فیلم"گاو": عزت الله انتظامی
فیلمی با بازی هما روستا:گزارش یک قتل
خدا:اله
زردرنگ"زرگون
قرارها و پیمان ها:شرایط
متحرک:سیار
محصول آب و صابون:کف
یک طرف بدن:شق
نظری:تئوریک
بخش های یک قلمرو:ولایات
از وسایل ارتباطی قدیم:تلگراف
شایسته برای شاه:شاهوار
ساز شاکی:نی
لقب پادشاهان چین:خاقان
حرف ندا:یا
گرفتگی عضلات:قولنج
نیرومند:قوی
تیم فوتبال فرانسوی:اویان
بازیکن فرانسوی یوونتوس:اورا
نت چهارم:فا
شهر باستانی افغانستان:بلخ
عامل تولیدمثل نهانزایان:هاگ
از حبوبات:باقلا
دوست داشتنی:نازنین
متشابه و همانند:متناسب
علامت مفعولی:را
بازیکن اسپانیایی یوونتوس:موراتا
دوران کودکی:طفولیت
جای پر از گل:گلزار
اکنون:اینک
آدمی:انسان
کدو:اج
تیر پیکاندار:یب
فیلمی با بازی ماهیا پطروسیان:شبی در تهران
موثر:کارگر
درون دهان:کب
برکت آسمان:باران
مالدار:بای
سستی و تنبلی:کاهلی
چاقوی آشپزخانه:کارد
ناپیدا:گم
صبحگاه:بام
مرگ:موت
پیشوای زرتشتی:هیربد
از روی قاعده:اصولی
دریا:یم
نمک اسید نیتریک:نیترات
فیلمی از قاسم جعفری و با بازی شاره غیاثی:ماه مهربان
نقاش:نگارگر
توضیح برخی مواد قانونی:تبصره
چیره دستی:مهارت
پایداری:دوام
هرگز نه عرب:لن
پالیز خربزه و ...:لته
دیدار کردن:لقا
قوم کم حرف:لر
دوستی:حب
به راستی:حقا
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:بر آسمان نوشته
اثر دافنه دوموریه:ترقی ژولیوس
لباس بلند مردانه:قبا
شکل و صورت:قیافه
افسر عالی رتبه:ژنرال
پوشش بالش:روبالشی
گودال و مغاک:لان
دیگری:غیر
مربوط به جسم:جسمانی
محل سرپوشیده ذخیره آب:آب انبار
سفر کنندگان:مسافران
سرسرا:هال
نامادری:زن بابا
بازیکن اسپانیایی تیم آرسنال:کازورلا
ویتامین انعقاد خون:کا
کجی:ناراستی
قوت لایموت:نان
جابجایی هوا:باد
نوعی موسیقی:جاز
مادر خودمانی:ننه
پس چیزی:دنبال
پایتخت مالت:والتا
مانند بودن:تشبه
حرف فاصله:تا
روستا:ده
هرزگی:لش بازی
حلقه نورانی دور ماه:هاله
فلانی:یارو
شکم:لت
مال دار:دارا
درگذشتگان:اموات
آشتی:سلم
آگاهی و اطلاع:خبر
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:امروز و فردا
دارای اختیار:مختار
حریص:طماع
درختی در بهشت:طوبی
نویسندگی و کتابت:قلم زدن
شرط بندی:قمار
صمغ ساقه گون:کتیرا
شهر خراسان رضوی:کلات
کار سرسری:سنبل
شنونده:مستمع
همچنین:نیز
نوعی رنگ نقاشی:آبرنگ
کشور آسیایی:لائوس
نشانه ها:علامات
ارجمندی:عز
ناپاکی:پلیدی
نوعی برنج پخته:پلو
دهان:کام
نخی که دور چرخه پیچیده باشند:کلاف
زمان سنج:تایمر
پهلوان و دلیر:گو
وسیله نوشتن:مداد
حرف نهم یونانی:یتا
گزیدن:نیش زدن
فریاد کشیدن:جیغ زدن
حزن:غم
وارد کردن دارو با سرنگ:تزریق
از مواد خوشبو:عنبر
خاک نرم:غبار
شادمان:خرم
اخلال کننده:مخل
پسر مازنی:ریکا
تکیه دادن:لم
قاتل امام حسین ع:شمر
غیر از:جز
کناری:بغلی
نوعی بیماری پوستی:آکنه
ای خدا:یارب
زبان عرب:لسان
چه کسی:کی
نام خدا در تورات:یهوه
ساز و برگ اسب:یراق
لوده و مسخره:دلقک
خو گرفتن:انس
از ماه های سریانی:ایار
همه و تمام:عموم
فریاد:نعره
بخش پایین جامه:دامن
سالک:رهرو
سیاه رنگ"ادهم
مجاز از چیره شدن:سایه افکندن
بخشی از اوستا:یسنا
برگ کاغذ:ورق
سرگرمی سودمند:جدول
اعتبار و آبرو:وجهه
سرحدها:حدود
ستوده شده:محمد
دره:وادی
معبر خون:رگ
قطعی برای کتاب:جیبی
نباید بی آن به آب زد:گدار
پیوستگی و اتصال:پیوند
علامت جمع فارسی:ها
سست شدن:وادادن
حیوان عظیم الجثه:فیل
راندن مزاحم:دک
هستی:وجود
درختی هندی:انبه
حاکم:والی
بیهوده و دروغکی:الکی
نصیحت پذیر:حرف شنو
دریای عرب:بحر
جلای پارچه:آهار
لم یزرع:بایر
زهره:ونوس
کوهان شتر:کوهه
قبر:گور
جواهر انگشتر:نگین
آب دهان:خدو
خوراکی از اسفناج و تخم مرغ:نرگسی
عابد مسیحی:راهب
شکوه:فر
گروه و دسته:فوج
آشکار شدن:افشا
حرف ندا:ای
برعکس:وارونه
جوی آب:جوب