دلال: کمیسیونر
فیلمی با بازی بهروز وثوقی: امروز و فردامطیع:رام
از پاپوش ها:جوراب
وسیله نگهداری اوراق اداری:زونکن
غله کم حرف:جو
همراه فراوان:فت
گریز:فرار
اثر شولوخوف:دن آرام
تعصب ملی:ناسیونالیسم
فلانی:یارو
سماوی:آسمانی
خوی گرفتن:تانس
طرف چپ:یسار
عقیده:رای
کشور اروپایی:لتونی
واحد شمارش چیزهای استوانه ای:رول
نغمه و سرود:نوا
پایتخت ژرمن ها:برلین
یدک کشیدن:بکسل
در پیچیدن:لوله کردن
چهره:رو
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
عاجز:ناتوان
پایتخت ارمنستان:ایروان
هدیه دیدن روی عروس:رونما
درخت جوان:نهال
چوب خوشبو:ند
باران اندک:رش
بی بند و بار:هرهری
فیلمی با بازی سعید راد:سکوت بزرگ
تنیس دیواری:اسکواش
نوعی شنا:کرال
لمس کردن:سودن
بدن:تن
تیر پیکاندار:یب
بازیگر سریال خط قرمز:پویا امینب
دنباله:پی
واژگان:کلمات
طبل بزرگ:کوس
پادشاهی:کیی
هم سخن:کلیم
ساز دو مضرابی:سنتور
چهره:سیما
دعاها:اوراد
اثر آگاتا کریستی:آنیاام
گرد:مدور
مرگ:موت
مقابل:ازا
روز تولد:زادروز
بازیگر فیلم محیا:برزو ارجمند
محافظ:گارد
هندی اش معروف است:تمر
رنج و سختی:زجر
حرف ندا:یا
باب روز:مد
هم معنی:مرادف
رسته:ردیف
اثر برتراند راسل:جنایت های جنگ ویتنام
شهر مازندران:تنکابن
دهقان:کشاورز
رستگار:فائز
حرف همراهی:با
گمان بردن:ظن
چیزها:اشیا
حاجت:نیاز
ضمیر درونی:تو
ترک معاشرت کردن با کسی:قهر کردن
دلپذیر:مطبوع
نوع:طور
نیم صدای جوشیدن آب:قل
قطعه بالای سیلندرها:سرسیلندر
دستیار:وردست
کشور اروپایی:قبرس
همچون مادر:مادرانه
لحن و آهنگ:ملودی
شهر البرز:فردیس
از نت ها:فا
دهان:کام
شهد:عسل
سرپرست خانواده:نان آور
بدن:تن
بانگ کبوتر:هدیل
اتوبان:آزادراه
استفراق:قی
صدای پاره شدن:جر
درخشان:منور
رستنی:گیاه
شهر گیلان:رودبار
دوست و همدم:یار
روش:متد
حرف ندا:ای
استاد زورخانه:میاندار
حادثه:رویداد
شاعر سده ششم:سنایی
شهر کرمان:رابر
هراس:هول
علامت جمع:ها
حقیقی:راستین
فیلمی با بازی لیلی رشیدی:در به درها
گریه با سوز و گداز:زار
طلا:زر
با آن شناخته می شویم:نام
سره:ناب
چابک:جلد
به مزد گرفتن:اجاره
شبیه:مانا
تسلیم شده:مسلم
فریب:کید
قطب منفی:کاتد
قوم کم حرف:لر
مطالعه بیماری بیماران بستری:بالینی
اثر منصور یاقوتی:مردان فردا
تند و شدید:حاد
آزاده:حر
تلخ عرب:مر
قمر:ماه
اثر اسماعیل فصیح:گردابی چنین حایل
فیلمی از امان منطقی:سرباز اسلام
پایتخت کشور ساعت:برن
ناگزیر:وادار
کنج:زاویه
مقوله ادبی و هنری:ژانر
عدد خیطی:سه
معبر رودخانه:پل
شاید و گاه گاه:احیانا
تسمه ایمنی خودرو:کمربند
مروارید یکتا:دردانه
سرپرست خانواده:نان آور
شهر رازی:ری
برابر شدن با هم:تساوی
آزاده:حر
در شب جلوه می کند:شب نما
سرازیری:شیب
برآمدگی در سطح چیزی:زائده
عضو متکگلم:زبان
دست مالیدن:مس
مراد:نیت
ماده چسباندن:چسب
پستی:دنائت
بازیکن اسپانیایی یوونتوس:یورنته
انسان:بنی آدم
خطاب بی ادبانه:هی
کشور آفریقایی:زامبیا
شبیه:همانند
گمراه و منحرف:بیراه
چهره و قیافه:سیما
مجسمه:تندیس
بیماری:دا
زمینه:تم
اثر غلامحسین ساعدی:غریبه در شهر
مترسک:هراسه
همه را شامل میشود:هر
صداها:اصوات
کلمه تصدیق:آری
پذیرش:قبولی
گوشت فروش:قصاب
سایه:نش
مرحله و گام:فاز
امر از پیداکردن:یاب
کربن خالص:الماس
مخزن الکتریسیته:باتری
رها:ول
حادثه:رویداد
آزمایشگاه:لابراتوار
خوراکی از خمیر و گوشت و لپه:سنبوسه
مودب:با ادب
گواه ها:شواهد
پوشش دهنده:ساتر
شکم و بطن:لت
بالاپوش:ردا
فصیح و بلیغ:غرا
دلیر:گو
بیهوشی:عش
درهم شدگی نخ و ریسمان:گره
اثر جمالزاده:صندوقچه اسرار
سمی در باکتری:آندوتوکسین
صومعه:دیر
پارچه پاک کردن صورت:رومال
روشن و درخشان:تابان
از سیارات:اورانوس
مکر:کید
جامه:کسا
ادامه:دنباله
فوتبالیست آرژانتینی:دیماریا
اثر دیگر جمالزاده:شورآباد
مغاک:لان
محال:ناممکن
سرمای سخت:یخبندان
حرف تردید:یا
عادل:باانصاف
خست:بخل
صورت و چهره:شکل
از جمهوری های خودمختار روسیه:چچن
سگ بیمار:هار
رقص برزیلی:سامبا
پافشاری و یکدندگی:سماجت
بر آن سوار شوند:مرکب
اشاره به دور:آن
خشکی:بر
نوشیدنی گازدار:نوشابه
از آلات موسیقی زهی:رباب
فرمان کشتی:سکان
دندانه سوهان:آج
شهر کهگیلویه و بویراحمد:لنده
شتاب آوردن:تسریع
هموار:صاف
از انواع بشقاب:دیس
اثر میهن بهرامی:هفت شاخه سرخ
پرده داری:سدانت
سخت و تند:شدید
بزرگوار:شریف
طبق معمول:قاعدتا
مومن و پارسا:قدیس
ملکه زنبور عسل:شاهنگ
پراکنده و رایج:شایع
صفت باد:وزان
مقررات:قواعد
پرهیزکاری:زهد
روپوش:مانتو
نوشتن:نگارش
شهر گلستان:رامیان
نشانه مفعولی:را
کشور آفریقایی:موریس
واحد سرعت هواپیما:ماخ
تخمین زدن:حدس
اطراف:حومه
درس دادن:تدریس
طرف:ور
متحرک:سیار
نوع و جنس:سنخ
ثرئتمند و غنی:پرمایه
تخمین زدن:برآورد
زائوترسان:ال
شاعر مثنوی معنوی:مولوی
رده:ردیف
مال برخی از مو نازک تر است:گردن
گروه ورزشی:تیم
جدید:ینگی
نقطه ضعف:چم
ملت ها:ملل
نت میانی:لا
سمت راست:یمین
طبل بزرگ:دهل
از تقسیمات ارتشی:یگان
نو و جدید:ینگی
بیسکویت سبک و ترد:ویفر
اندوه:ملال
مرض عفونی واگیردار:سرخک
مزه دهان جمع کن:گس
تصدیق خودمانی:آهان
برقرار:دایر
چند شریک:شرکا
گرسنه خودمانی:گشنه
سنگ سیاه قابل تورق:میکا
پر ازدحام:شلوغ
فرمانده:امیر
اتمام حجت:اولتیماتوم
برنجی که هنوز پوستش کنده نشده:شالی
آب دیده:اشک
زبان عرب:لسان
سرهنگ:کلنل
مردم قوی هیکل:لنبر
اتاق درس:کلاس
گوشت بریان:کباب
مجموع پله ها:پلکان
رها:ول
بردبار:صابر
تکان خوردن از شدت سرما:لرزش
کوچکتر:اصغر
فصاد:رگزن
نشانه بیماری:تب
ورید:سیاهرگ
کاناپه:مبل
رمق آخر:نا
جوان:برنا
فنا:هلاک
خواننده و نوازنده:رامشگر
بریدگی:برش
سخن بیهوده:یاوه
برای اینکه:زیرا
از آلات موسیقی:بربط
پسران:ابنا
توضیخ دادن:شرح
امتنان:تشکر
نابینا:کور
حیاط و صحن:محوطه
عریانی:برهنگی
ورزش رزمی چینی:ووشو
راه کوتاه شده:ره
ماه شاعرانه:مه
لفظ ابتدا یا انتهای کلمات:وند
زردک:هویج
ثبت کردن:درج