آفرینش زیبایی:هنر
آنچه انسان در خواب میبیند:رویا
از استانها:سمنان
از بیماریهای مسری:مخملک
از رنگهای اصلی:ابی
از سبزیها:ریواس
از سموم خطرناک:سیانور
از سنگهای گرانبها:فیروزه
از سورهها:حدید
از سورهها:مرسلات
از شهرهای آمریکا:دالاس
از مراکز استانها:همدان
اطوار:ادا
باریکی و نرمی:نازکی
بالا آمدن آب دریا:مد
بزرگ:گت
بزرگ منشی:نب
به شکل عربی در آوردن:تعریب
به گمان انداختن:ایهام
بیاختیار:بیخود
بیتأمل سخن گفتن:بداهت
پاکیزه:طاهر
پایتخت ویتنام:هانوی
پژمرده:لس
پهناور:عریض
پیش رفتگی خشکی در دریا:دماغه
ترنم کردن:زمزمه
تنها و بینظیر:یکتا
جای سردسیر:ییلاق
جمیل:زیبا
خبر خوش:نوید
خرده سنگهای ریز:شن
در خواب بیند پنبه دانه:شتر
دردمند:متالم
درگیری و دشمنی:نزاع
رئیس جیمز باند:ام
راننده ناو:ناوبر
زمین خشک و سخت:دغ
ساز شاکی:نی
ستاره:تارا
سخن آهسته از روی خشم:غرولند
سرسری انجام دادن:سرهم بندی
سستی:کاهلی
شمشیر تیز شده:آبداده
شنا:آب تنی
شهر سیستان و بلوچشتان:کنارک
شهر قزوین:آبیک
شوهر دختر:داماد
شیره خرما:مت
عالم ناپیدا:غیب
عدد ماه:سی
عمامه:دستار
فاقد راه خروج:بن بست
فایده:سود
فیلمی از وودی آلن:خاطرات اکلیلی
قطار:ترن
گیاهی خاردار:یز
مالک:زمین دار
مدرک کارشناسی:لیسانس
من و شما:ما
مواد آتشفشانی:گدازه
مکتبها:مکاتب
ناراحت:غمناک
نسبت داده شده:منتسب
نفرین شده:لعین
نوشتن کتاب:تالیف کردن
نومید:مایوس
هذیان:یان
همسر زن:شو
همنشین ملکه:ندیمه
کارگردان «سکوت برهها»:جان اتاندمی
کاغذ ضمیم بسته بندی:کارتن
کتف و شانه:خا
کشتن:قتل
کوتاه و فربه:غک
آب آشامیدنی:ما
آب اعراب:ما
آشتی:سلم
اثر برتراند راسل:تکامل فلسفی من
اثر جلال آل احمد:یک چاه ودوچاله
اثر جمالزاده:راه آب نامه
ادیت کردن:ویراستن
از ادات تشبیه:سا
از شهرهای استان فارس:مرودشت
از نوشابهها:ماالشعیر
اسب قاصد:چاپار
انس گرفتن:تانس
ایستادگی کردن:پایداری
بخشاینده:رحیم
به ناز راه رفتن:چمیدن
بینظیر:بیتا
پارچه مشبک:تور
پایتخت استونی:تالین
پایتخت گواتمالا:گواتمالاسیتی
پیروی کردن:تقلید
تازه:نو
تربیت شدن:بارآمدن
ترک خفیف استخوان:مو
جزا و کیفر:پاداش
جهانها:عوالم
خواب:نوم
خوشباور:هالو
دارای زور و قدرت:نیرومند
درمان کردن:مداوا
درنگ کردن:تامل کردن
دست مالیدن:مس
دو یار همقد:اا
دوستان:یاران
دیوار بلند:ترا
رانده شده:رجیم
رطوبت:نم
رعایت یکدیگر را کردن:مراعات
رنگ:فام
روده کوچک:نال
روشنی:نور
زنان:نسوان
ساقه زیرزمینی برخی گیاهان:ریزوم
سالخورده:مسن
سرخوشی:نشیه
سرگرمیها و شادمانیها:تفریحات
سگ شکاری:تازی
سنگ عصاری:غن
شراب انگوری:می
شرکت مربوط به آبزیان:شیلات
شمشیرها:سیوف
شهر ایتالیا:میلان
شهر خراسان جنوبی:بشرویه
شهر خراسان شمالی:درق
فالگیری:رمالی
قانون چنگیزی:یاسا
گریه و زاری کردن:نالیدن
گیره:بست
مأیوس:نومید
ماه سرد:دی
مایه روشنی:آب
متحرک و پویا:دینامیک
ناگزیر:لاجرم
نصف:نیم
نوت برداری:یادداشت
هرگز نه عرب:لن
واحد شدت جریان برق:آمپر
کسی که به او امر شده:مامور
کشور آسیایی:ایران
کشور اروپایی:اتریش
کوچکتر:که
کوزه بزرگ:هب
آببند:سد
آجری که لبه تیز ندارد:نبشی
ابتدا:آغاز
اثر ژولین گرین:هرمردی درشب خویش
اثر شهرنوش پارسیپور:بربال باد نشستن
اثر شهریار مندنیپور:ابیماورابحار
ادب آموخته:با ادب
ارقام:اعداد
از درختچههای زینی:کاملیا
از روی نابخردی:ابلهانه
از سورهها:زمر
از سورهها:یاسین
از فستفودها:ساندویچ
از مذاهب بودایی:ذن
از نسبتهای مثلثاتی:تانژانت
انبوه مردم:توده
با وجود:علی رغم
بزرگ و درشت:گنده
بیخبر:ناگاه
بینظیر و بیمانند:یکتا
بیماری جرب:گال
پایتخت نیکاراگوئه:ماناگوا
پول پیش:بیعانه
پیشی گیرنده:متقدم
تعظیم کردن:کرنش
تندرست:سالم
تیم فوتبال فرانسوی:رن
جای گوسفندان و گاوان:آغل
جلوگیری کردن:ممانعت
جمع شیخ:شیوخ
چه چیزی:چی
چهار نعل رفتن اسب:یورتمه
خدا:ایزد
دارای نبوغ زیاد:نابغه
دارایی:مال
درخت انگور:مو
درخور شاه:شایگان
درون دهان:کب
دین داشتن:تدین
رایگان:زب
ربالنوع مصری:رع
رود پرآب:آمازون
رود مهم اروپایی:راین
روزنامهها:جراید
ستم:جور
شرابخانه:میکده
شهر سمنان:ارادان
شهر گلستان:اققلا
شهری در کرمان:نرماشیر
صید:شکار
طراح و سازنده بنا:معمار
ظرف چایخوری:استکان
قمر زمین:ماه
لون:رنگ
مایع شفاف خون:پلاسما
محرم بودن:محرمیت
مداد نوکی:اتود
مروارید:در
مژده رسان:بشیر
مظهر پلیدی:دیو
معشوقه و محبوب:جانان
نرمی و لطافت:رقت
نگهبان دژ:دژبان
نوعی برادر و خواهر:ناتنی
همسایه:جار
هوای گرفته:ابری
واژه آرزو:کاش
کشور آسیایی:ویتنام
کشور گاز:بوتان
آفت گندم:سن
ابریشم خام:قز
اتحاد:یکدستی
اثر گوته:اگمونت
ارجمند شدن:عز
از اسبان پیامبر:دل دل
از گازهای قابل احتراق:استیلن
از معجزات پیامبر اسلام:شق القمر
استشمام کردن:بوییدن
اظهار میل و رغبت کردن:تمایل
افترا:تهمت
اهل قاره کهن:آسیایی
به طوری که:چنانکه
بی بند و بار:ولنگار
بیسر و پا:لات
بیقراری کردن:تپیدن
بیسکویت سبک و ترد:ویفر
پایان نامه:تز
پرآب ترین رود آسیای میانه:آمودریا
پرسیدن:سوال کردن
پس نشستن در جنگ:عقب نشینی
تازه:نو
ثروتمند:مایه دار
جدید:نو
چای فرنگی:تی
حالت و چگونگی پرتاب:پرتابی
حلال رنگ:تینر
حیوان باوفا:سگ
خماندن:تاب دادن
دختر:بنت
دورویی:ریا
دومین:ثانوی
رفیق:دوست
رود آرام:دن
روشها:انحا
زیرک:رند
سطل آبکشی:دلو
سنگ معدنی گرانبها:یشم
سه پایه پخت و پز:دیگ دان
سیلی:تس
شایستگی:صلاحیت
شخص:کس
شمشیر تیز کرده:ابداده
شهر تهران:ری
شهرها:مدن
شهری در آمریکا:دنور
ضرورتا:لزوما
عدد منفی:نه
عضو شنوایی:گوش
غلبه:استیلا
فروشگاه لباس:مزون
فیلم پر زد و خورد:اکشن
قلب قرآن کریم:یاسین
گیاه بیگل:نهان زاد
لشکر:جند
لوس:ننر
مانند:چو
ماه سرد:دی
محل انداختن آشغال:زباله دان
معمول شدن:باب شدن
ملزومات شروع کار:مقدمات
نوعی سنگ:میکا
نکات ریز:جزییات
همسر مرد:زن
هنگام:اوان
کارگردان «آنی هال»:وودی آلن
کارها:امور
کشتزار برنج:شالیزار
کشتی:سفینه
کشتی جنگی:رزم ناو
کشور آفریقایی:سیشل
کلمه افسوس:آه
کمربند نظامی:فانوسقه
کمی و نقصان:افت
آقای آلمانی:هر
اثر احمد محمود:غریبه ها
اثر فرخنده آقایی:رازکوچک
اثر محمود دولتآبادی:گاواربان
اثر هرمان هسه:گرترود
از رودهای مرزی:تجن
از مراکز استانها:خرم آباد
استارت قدیمی:هندل
استراحت کردن:آرامیدن
استعداد فهم و دریافت:شم
اسم گذاشتن:نامیدن
انگبین:ظی
ایالتی در آمریکا:تگزاس
بازیگر «شب های روشن»:هانیه توسلی
بخار دهان:ها
برخی در آستین پرورشمیدهند:مار
بسیار فتنهجو:فتان
به پایان رسیده:متناهی
بیریا:یک رنگ
پاکسازی رسوباترودخانه:لای روبی
پایتخت گینه استوایی:مالابو
پایداری:دوام
پایین جامه:دامن
پدر سام:نریمان
پولیکهداماد به پدرعروسمیدهد:شیربها
پیدا کردنش سخت است:نایاب
تمام افراد:همگان
تند و سریع:زود
تهیه کننده خبر:خبرنگار
توانایی:یارا
تیرگی رابطه:کدورت
جمهوریها:جماهیر
جنبش:نوسان
جنگ:ناورد
جوی خون:رگ
چراغ تزئینی:لوستر
خاندان:دودمان
خون گرفتن از رگ:رگ زدن
درون دهان:کب
دوش و کتف:کت
رازها:رموز
رسیدن:نایل شدن
ساکن قطب:اسکیمو
سراسر:یکسره
سلام:درود
سوسمار:ضب
شاهدانه:بنگ
شیر عرب:اسد
صدای پشه:وز
صفت باد:وزان
صفت سیب زمینی:بی رگ
ظاهر ساختمان:نما
عادی:نرمال
عقب و پس چیزی:دنبال
قمر مصنوعی:یو
قیمت:بها
قیمت بازاری:فی
گرمای سخت:تموز
ماهر و چیره دست:وارد
مایه روشنی اعراب:ما
مرتب و آماد:بسامان
مسئول امور شهری:شهردار
مسئول امور منزل:خانه دار
مفصل در:لولا
میان:لا
نرده:تارمی
نزدیکی:مجاورت
نوعی تفنگ مسابقه:بادی
واحد مقاومت الکتریکی:اهم
کجی:پیچش
کلمه درد:واخ
کم و بیش:گاه گاه