آرزو داشتن:تمنی
آفریدگار:ایزد
اثر پوشکین:دام سیاه
اثر چربی:لک
اثر فئودور داستایفسکی:نازک دل
ارابه:گاری
از کنده بلند میشود:دود
اسباب و اثاثیه خانه:مان
اطلاع و خبر:آگاهی
امتحان:آزمون
امتیاز:مزیت
اینک:کنون
بچه کودکانه:نی نی
بخار دهان:ها
بدگویی:هجو
بدنها:اجساد
پرآبترین رود دنیا:آمازون
پیدا کردن:یافتن
تو خالی:پوک
جایی که در آن آشغال ریزند:ذباله دان
حشره سبز رنگ مانند ملخ:اخوندک
خانهها:مساکن
خسارت:زیان
خمانیدن:تاکردن
خوراکی ایرانی از برنج:پلو
در ضمن:ضمنا
درخور و لایق:ارزانی
دماسنج:ترمومتر
دو نفری سوار موتور شدن:دوترکه
دور کننده:دافع
دوستی:وداد
دوندگی:خت
رگ پشت:ابهر
روی و رخساره:خد
زمین پوشیده از درخت:جنگل
زیباروی دریایی:پری
زیور و زینت:پیرایه
ساییدن و کوبیدن:سودن
سرای مهر و کین:دل
سقف محدب:طاق
شعر هنگام جنگ:رجز
شماره مخصوص:کد
شهر گلستان:رامیان
صورتها، گونهها:اشکال
فرمان بردن:اطاعت
فغان:ناله
فوتبالیست اسپانیایی:موراتا
فیلمی با بازی امین حیایی:تکیه برباد
فیلمی با بازی نگار جواهریان:یه حبه قند
فیلمی با بازی نیکی کریمی:رد پای گرگ
گریز و فرار:هرب
گل پخته:سفال
گماشته:پادو
مباشرت:کارپردازی
محله:کوی
محلول دارویی جوشانده:دم کرده
مدافع ایتالیایی:کی هلینی
مرکبها:مراکب
مزدور:اجیر
مقراض:دوکارد
مکان:جا
ناشناس:نکره
نوعی پرش در آب:پشتک
نوعی ماهی:کفال
نیستی:هلاک
هنگام و وقت:حین
کارآموز پزشکی:انترن
کسی را بر کاری گذاشتن:گماردن
کشورها:ممالک
کوزه بزرگ:هب
کیمیا:اکسیر
یازده:اا
آب دهان:خدو
آوازخوان:خنیاگر
اتاق درست کردن چای و قهوه:آبدارخانه
اثر غلامحسین ساعدی:واهمه های بی نام ونشان
ادراک کردن:حس
از ادات پرسشی:هل
از سازهای موسیقی:پیانو
از عناصر فلزی:پتاسیم
اساس:بنیاد
امیر قبیله بزرگ:بگ
ایالت بستی یخی:آلاسکا
ایجاد شده پس از پیوند:پیوندی
بخاری برقی:هیتر
بخشش و کرم:سخا
بر آن سوار شوند:مرکب
بر عهده گیرنده:متقبل
بز کوهی:شکا
بمترین صدای مرد در موسیقی:باس
به خاطر:برای
به راحتی قابل خواند است:خوانا
بوی رطوبت:نا
بوی ماندگی:نا
بیتأمل:بیدرنگ
بیغیرت:نامرد
پایتخت اسپانیا:مادرید
پایتخت چاد:انجامنا
پایتخت غنا:اکرا
پایین:فرو
پیشوا:امام
تأمین کننده معاش خانواده:نان آور
تن و بدن:اندام
تیم فوتبال فرانسوی:پاریس سنت ژرمن
چوب خوشبو:ند
حرف ندا:ای
حرف نفی:نه
خودبینی:انانیت
خیابان درختکاری شده:بولوار
دوستی و محبت:ود
رأس:سر
روزه داشتن:صیام
سخن زیر لب:ژک
سخنان بیمار گونه:یان
سرباز زدن:ابا
سرمه:توتیا
شربت قند:آبقند
شرح و توضیح:بیان
شلوار:تنبان
شهر رازی:ری
علم نظری:تیوری
عهد:پیمان
غلات را الک میکند:بوجار
فرشته مهر و محبت:میترا
فوتبالیست اسپانیایی:نگردو
فیلمی با بازی اکبر عبدی:ای ایران
فیلمی با بازی هنری فاندا:لیدیایو
قطار:ترن
گردهمایی:نشست
گیاهان:نباتات
لفظ انتهای کلمه:پسوند
متدین:دین دار
میکروب:باکتری
نگهبان خانه:سرایدار
نوشته برای تأیید:تاییدیه
نوعی شیرینی از شیره شکر:آبنبات
نیروی نظامی یک کشور:ارتش
واحد پول ایران:ریال
وزن موسیقی:ریتم
کالبدشناسی:آناتومی
کتاب مقدس یهودیان:تورات
یاری خواستن:استمداد
آب عرب:ما
از جنس فولاد:فولادین
از سورهها:طه
از عناصر گازی:نیون
ازدواج:زناشویی
اسپرم:نطفه
انبار کشتی:خن
بازیگر «ارتفاع پست»:گوهرخیراندیش
بالش:سرین
بچه گاو:گوساله
بی حساب شدن:یربه یرشدن
بی نظم و ترتیب:ناب هنجار
تازه:نو
تالار:سالن
تنها:یگانه
توانایی:یارایی
جلسه نمایش فیلم:سانس
چیز:شی
حرف خوردنی:نون
حرف نداری:بی
خستگی:تعب
خنجر:دشنه
درختی از تیره بیدها:سپیدار
دریدگی در لباس:چاک
دست عرب:ید
دلاک:کیسه کش
ربالنوع مصری:را
رود آرام:دن
زمانسنج:کرونومتر
سبکی در نقاشی:کوبیسم
سرخ:احمر
شبپره:خفاش
شتر تندرو:هیون
شمیم:بو
شهر اردبیل:نمین
شهر تهران:شمیرانات
شهر جشنواره فرانسه:کن
شکمبند طبی:گن
صابون خیاطی:مل
صبحانه:ناشتایی
صدای پشه:وز
طبقه زمین:لایه
طول دادن کاری:لفت دادن
طویله خوکان:خوک دانی
عامل تولید مثلنهانزایان:هاگ
عدد هندسی:پی
علم ذرات ریز:نانو
عملفراخواندن کسی با بلندگو:پیج
فراموشکار:نسی
فرومایه:دون
فرومایه:سافل
فصل سرد:دی
فوتبالیست پرتغالی:ادر
فیلمی با بازی جمیله شیخی:عینک دودی
قبول نشده:رد
قرن:سده
قورباغه درختی:وک
گناهان:ذنوب
لحظه:دم
مالک:صاحب
مجاز از بسیار محکم:فولادین
مقابل مادیات:معنویات
مورچه ریز:ذر
ناظر:تماشاگر
نام آذری:آد
نشانه مفعولی:را
نظر، دید:نگاه
نوشتن با ماشین تحریر:تایپ
هدفگیری برای تیر اندازی:نشانه گیری
همان سفید است:سپید
واحد پول ژاپن:ین
کتف:شانه
کجاست:کو
کشت به امید باران:دیم
کهنه و فرسوده:کارکرده
یازده:اا
آب منجمد:یخ
آزاده:حر
آسوده و رها شده:فارغ
آشیانه مرغ:عش
آنچه در خانه تهیه کنند:خانگی
ابزار غذا خوری:قاشق
اجرا شده:برگزار
ایزد نگهبان آب:آبان
باب روز:مد
باقی جان:نا
بالاپوش:ردا
بچه دزد معروف:آل
بخشش:داد
بیحس:لس
پردهداری:سدانت
پیامک:اس
پیمانشکنی:خیانت
تبدیل شونده:متبدل
ترسناک:هراس انگیز
ترکبند:فتراک
تکه پارچه کهنه:لت
تکیه دادن به بالش:لمیدن
تیم فوتبال اسپانیایی:لوانته
چهره:رو
خروشیدن:غریدن
خوار کردن:توهین
خوب و نیک:نغز
درخت انگور:تاک
دور دهان:نس
دوستان:یاران
رود بزرگ:شط
زن گندمگون:سمیرا
سخنان بیمار گونه:یان
سوا:جدا
شهر کرمان:کهنوج
صنم:بت
ظرف آبخوری:لیوان
فالگیری:رمالی
فرود آوردن:تنزیل
فرومایه:لییم
فقره:آیتم
فوتبالیست اسپانیایی:نگردو
فیلمی از محمد رضا عرب:ندارها
فیلمی با بازی النازشاکردوست:توومن
فیلمی با بازی لادن طباطبایی:به رنگ برف
گاز معده:آروغ
گذشتهها:سوابق
گرفتن:ستاندن
گوارا:مهنا
لقمان از بی ادبان آموخت:ادب
مرتجع فلزی:فنر
مرض قند:دیابت
مرطوب:نمناک
مسکوت نقره قدیم:درهم
مضطرب:نگران
مطابق و سازگار:موافق
مطالعه موجودات زنده:جانورشناسی
معروف:نام ور
مقابل روز:شب
منسوب به ریه:ریوی
مو خشک کن:سشوار
میرآب:آبیار
میوه نو رسیده:نوبر
نجات دهنده:رهاننده
نشان و علامت:نمود
هنر نمایشی:تیاتر
هنر هفتم:سینما
ورید:سیاه رگ
وزیدن باد:هب
کارگردان فیلم راکی:جانجی اویلدسن
کتاب ابن سینا:قانون
کشور اروپایی:لتونی
کنایه از بدنام شده:لجن مال
یک خط از نوشته:سطر
آزمودن:سنجش
آنکه کشت را آب دهد:آبیار
اثر فئودور داستایفسکی:خانم صاحب خانه
اجازه ورود دادن:راه دادن
اریب:مایل
از انواع نوشابهها:ماالشعیر
از روی قصد و نیت:عمدا
از سورهها:نازعات
از ماههای سریانی:نیسان
از مدار ها:راس الجدی
انبار کشتی:خن
بحبوحه:گیرودار
برقراری رابطه زن و شوهری:زناشویی
بزرگ منشی:نب
بلبل:عندلیب
بنده زرخرید:قن
به خدا توکل میکند:متوکل
به غیر از آن:ماسوا
به من:مرا
بوی پشم سوخته:کز
بوی ماندگی:نا
بیسر و پا:لات
پاکنژادی:نجابت
پایتخت ایتالیا:رم
پرنیان:ابریشم
پوشاننده:ساتر
تصدیق آلمانی:یا
تیر پیکاندار:یب
ثروت و دارایی:مال
جای سردسیر:ییلاق
جلال و شکوه:کوکبه
جنگ:ناورد
حرف افسوس:وای
دارو:دوا
درون دهان:بج
دمسیاه از انواعآن است:برنج
دیرینه:قدیم
ذات هر چیز:هویت
رادیولوژی:پرتوشناسی
راه رفتن کودکانه:تاتی
رهبر:پیشوا
روز گذشته:دی
روشنایی:نور
سایه:نش
سبزی خوشبو:ریحان
سوخت پر مصرف:بنزین
شجاع و دلیر:نیو
شرح و بسط داده شده:مبسوط
شهر کرمان:راور
ظرف آبخوری:لیوان
عدد منفی:نه
غنیمت جنگی:فی
قصیدهسرای نامی ایران:خاقانی شروانی
گرو:رهن
گل بی آن نمیشود:خار
گمراه کننده:ضاله
لاپوشی کردن:ماست مالی کردن
لبریز:مالامال
مجلس:انجمن
مشاور:رایزن
معایب:نواقص
منسوب به قانون:قانونی
مکیدن چیزی را:مز
نور دهنده:نیر
نوعی پوشش ساختمان:ایرانیت
نوعی ساز ایرانی:سنتور
هزار میلیارد:تریلیون
همراه فراوان:فت
واجب گردانیدن:فرض
کار روزمره:روتین
کشیش:قس
کنایه از آدم عبوس و ترشرو:آیینه دق