آب زر:اب طلا
آتشهای شعلهزن:لواهب
آزمایشگاه:لابراتوار
آشکار:هویدا
آغازها:اوایل
آنچه در شب بدرخشد:شب نما
اتاق کشتی:کابین
اثر جمال میرصادقی:زندگی را به آواز بخوان
از دوزیستان:سمندر
اشیا قیمتی:جواهرات
انسان:آدم
اینک:اکنون
بانگ:اوا
برابر:یکسان
به من:مرا
بهره و نصیب:سهمیه
بیماری ریزش مو:گر
پاداش:جایزه
پاکی:طهارت
پردهای در چشم:عنبیه
پیروان:امت
تخت و سریر:اریکه
تنه بریده شده درخت:چوب
توانایی خواندن و نوشتن:سواد
جماعت مردم:جمهور
چاپلوس:چرب زبان
چگونگی و ذات:ماهیت
حرف همراهی:با
در مثل حبیب خداست:مهمان
دورهای از زندگی:جوانی
دوشیزگی:بکارت
راهنمایی:هدایت
رفتن به مکان مقدس:زیارت
رنجش:آزردگی
رودی در آسیای میانه:سیردریا
روزانه:یومیه
زینهاری:پناهنده
سرخرگ بزرگ:آیورت
شایسته:روا
ضرورتا:لزوما
ظرف حمل چای:سینی
عود:ند
فعال:اکتیو
فیلمی با بازی افسانه بایگان:شنگول ومنگول
فیلمی با بازی رامبد جوان:مکس
قرض:وام
قعر:ته
قلاب کمربند:سگک
گیج و حیران:واج
لباسها:البسه
مانند ماه:ماهواره
موی گردن اسب:یال
میان:لا
نان شب مانده:بیات
نگهبان جاده:راه دار
ننر:لوس
هدایت:رهبری
همسنگ:برابر
وابسته به چیزی:مبتنی
واحد انرژی:ژول
ولی:اما
کمربند فرضی زمین:استوا
آبی که بیهوده جاری شود:هرزآب
آشکار:هویدا
آفرینش زیبایی:هنر
آگهی:رکلام
آنکه اختیار کامل دارد:تام الاختیار
اثر ساموئل بکت:نام ناپذیر
از درجهداران:گروهبان
اشاره به دور:آن
امر از پیدا کردن:یاب
اندکی:لختی
اندیشناک:نگران
اهل ساری:ساروی
بالادست:مافوق
برجستگی زیر گونه:لپ
بزرگان طریقت:اوتاد
بوی رطوبت:نا
بیهودگی و هرزگی:یاوگی
پایتخت ویتنام:هانوی
پرچم:لوا
پروژکتور:نورافکن
پشیمانی:ندم
پوست:قشر
تهیدست:بینوا
تیر انداختن:رمی
جریان، بحبوحه:کوران
چرخ چاه:دولاب
حیوان:جانور
خبرچین:جاسوس
خواندن با صدای بلند:دکلمه
خوک نر:ساد
درختی پر شاخ و برگ:نارون
دوستان:یاران
رتبه کارمندی:اشل
روز عرب:یوم
روشن و آشکار:بدیهی
سود:بهره
شبیه:مانند
شهر آذربایجان شرقی:هوراند
ظالم:ستمگر
عدد دو رقمی:هشتاد
غنی:بای
فراموش شدن چیزی در جایی:جاماندن
فیلمی با بازی محمد دلجو:ماهی ها درخاک میمیرند
قابله:ماما
گرفتن:اخذ
گروه مردم:قوم
مادر:مام
محل خرید و فروش:بازار
مضطرب:نگران
معطر:بویا
ملخ دریایی:قمرون
میزان ... ملت است:رای
ناپسند:مکروه
نمادین:سمبولیک
نویسنده «زنان دانشمند»:مولیر
هر چیز بسیار ریز:ذره
هزینه:خرج
ورزش پهلوانی:کشتی
وسیله پرتاب سنگ:تیرکمان
کارکرد:راندمان
کجاست:کو
کلاه لبه دار:کاسکت
آب دهان:خدو
آموزشگاه هنر:هنرکده
ابزار باغبانی:بیل
اثر پا:رد
از سفتی در آوردن:نرم کردن
امر از آمدن:بیا
ایوان:رواق
بران:تیز
برجستگی لاستیک:آج
برگه:فیش
بزرگ شدن:قد کشیدن
به دنیا آوردن:زا
به زور وا داشتن به کاری:جبر
پایاننامه:تز
تر و تازه:ترد
ترساننده:هایل
تظاهر:ریا
تمامیتخواه:توتالیتر
جایشان با هم عوض شده:جابه جا
جعبه میز:کشو
جلوی جریان چیزی را گرفتن:بند آوردن
جمع عبارت:عبارات
جمع نجیب:نجبا
چریک:پارتیزان
چین و شکن:یرا
حجم فرعونی:هرم
حرکت فتحه:زبر
حصار:بارو
حیران و مبهوت:هاج و واج
خداوند:رب
خوب و خوش:نیک
خونبها:دیه
درجهداری در نیروی دریایی:دریا بان
درمان:معالجه
درون دهان:بج
دقیق:نازک بین
دل:قلب
دو استخوان بالای سینه:ترقوه
راست ایستاده:هج
رشک بردن:غیرت
زنده:حی
سازش کردن:کنارآمدن
سختتر:اشد
سرما:زم
شهر اصفهان:نجف آباد
شهر کرمان:نرماشیر
شهرنشین:مدنی
صومعه:دیر
طلایی:زری
عفو کننده:عافی
عوض کردن دو چیز باهم:مبادله
غده پروانهای شکل در گلو:تیرویید
فوتبالیست ایتالیایی:زازا
قسمت بدون نوشته کاغذ:جاخالی
مأیوس:نا امید
محدوده حرکت خودرو در جاده:لاین
مرتجع لاستیکی:کش
مروارید:در
منقل:آتشدان
ناسیونال:ملی
نامناسب:ناهموار
نت چهارم:فا
نزاکت:ادب
نوعی برادر و خواهر:تنی
نوعی بیماری ویروسیخطرناک:ایدز
نیا:جد
کارگردان «آنی هال»:وودی آلن
کنایه از فر و شکوه داشتن:برو بیا داشتن
کوچکتر:که
اثر الکساندر پوشکین:زندان قفقاز
اثر برتولد برشت:ننه دلاور و فرزندان او
اثر ناصر خسرو:وجهدین
از اجرام آسمانی:سیاره
از طوایف ترک زمان صفویان:قزل باش
از علائم نگارشی:همزه
امید و آرزو:آرمان
انس گرفته:مالوف
باکتری دراز:باسیل
بچه کودکانه:نینی
بدبختی:شقاوت
برانگیخته شدن:هیجان
بسته شدن و باز ایستادن:بند آمدن
به جانشینی:نیابتا
بیحس:لس
بیماری:دا
پایتخت تیمور شرقی:دیلی
پرهیزکاری:تقا
پیروز:ظافر
حرف پیروزی:وی
حرف ندا:ای
در حال وزیدن:وزان
دروازهبان برزیلی:جفرسون
دیندار:متدین
رزمآیش:مانور
روی و رخساره:خد
زینت:آذین
سرخرگ:شریان
سوی و طرف:زی
شهر خراسان جنوبی:قاینات
صاف بودن:زلالی
صدمه:اک
ظاهرسازی:وانمود
عدد منفی:نه
عصب:پی
فراموشی:غفلت
فربه و چاق:ستبر
فروتر:مادون
فلکه:میدان
فوتبالیست اسپانیایی:راموس
فوتبالیست پرتغالی:رونالدو
قراضه:لکنته
گرسنه:ناشتا
گوارا:هنی
گونه:جور
مأیوس:نومید
مال و ثروت:منال
مجرای خون:رگ
محل خرید و فروش ارز:صرافی
منتشر کننده:ناشر
میان:مابین
میزانالحراره:دماسنج
نازا:سترون
ناشنوا:کر
نشان:مدال
نشانه مفعولی:را
نقاش:صورتگر
نوعی فرش:جاجیم
نوعی گیاه دارای پیازچه:موسیر
نکتهها و لطیفهها:ظرایف
کارهای بزرگ و دشوار:مهمات
کشور آفریقایی:سودان
کم، پایین:نازل
کوتاهی کردن:قصور
یاد کننده:ذاکر
یار میز:نیمکت
آلت فلزی سر کج:کجک
آهسته حرف زدن:نجوا
ابزاری اندازه گیری دما:دماسنج
اثر نیما یوشیج:مانلی وخانه سریویلی
از بمترین آلات موسیقی:کنترباس
از پادشاهان پیشدادی:جم
استفراق:قی
استوار و سخت:متین
الفبای موسیقی:نت
امیدواری:ارتجا
برچسب:لیبل
بسیار حمله کننده:کرار
بلی:اری
به دنیا آوردن:زا
پایتخت اندونزی:جاکارتا
پستی:دنایت
پیدا شده:یافته
پیشه:کار
تازه بنا شده:نوساز
تزویر و چاره:ترفند
تنظیم شدن موتور ماشین:آب بندی
توان:تاب
تیم فوتبالی اسپانیایی:سویا
جاننثار:فدا
جاندار ذرهبینی:میکروب
جانشین:نایب
حد وسط:بینابین
حرکت فتحه:زبر
خانههای شاعر:ابیات
خرس آسمانی:دب
درخت قالی:دار
درست و بینقص:کامل
دریافت سخن از حرکات لب:لب خوانی
دست کم:لااقل
دورهای برای یادگیری کار:کارآموزی
رخداد:اتفاق
رطوبت:نم
رنگ به رنگ شدن:تلون
رود آرام:دن
زبان مالیدن:لیسیدن
زهره:ونوس
شبانگاه:مسا
شهر خراسان شمالی:ایور
شهر خوزستان:آبادان
شهر کنار دریا:بندر
صورت:رخ
طول عمر:سن
عشق فرنگی:لاو
عیاش:کامران
غیر ایرانی:انیران
فهماندن:حالی کردن
فوتبالیست اسپانیایی:ناواس
قبول کردن:اجابت
لازم:ضرور
ماساژ دادن به سبک گرمابه:مشت ومال دادن
مدرک:سند
مسئول دریافت و پرداخت پول در بانک:صندوق دار
مقابل روز:شب
ملکه مقتدر انگلیس:ویکتوریا
نرس:پرستار
نصف چهره:نیمرخ
نفس کشیدن:تنفس
نوعی پارچه لطیف و سبک:فلانل
کشور آمریکای مرکزی:بلیز
کمربند فرضی زمین:استوا