فیلمی با بازی ایرج قادری:مرگ در باران
فیلم فرانسیس فورد کاپولا:مردم باران
یک پنجم:خمس
جغد:بوف
قلب قرآن:یاسین
رود اروپایی:رن
من و تو:ما
جسم بلوری سفید برای دفع حشرات:نفتالین
گلی خوشبو:سوسن
ترساندن و فراری دادن:رماندن
قیمت بازاری:فی
صدای خنده:هرهر
عنوان امپراطوری روم بود:سزار
یک دور بازی تنیس:ست
حرف افسوس:آه
تیره:کدر
گله:رمه
فال نیک گرفتن به چیزی:تبارک
عقیم:نازا
ویتامین جدولی:کا
سرسرا:هال
دارای آرامش:ریلکس
جوی ها:انهار
آستانه خانه:سردر
شهر رازی:ری
نوعی عدسی:کاو
عدد تنها:یک
سنگواره:فسیل
اشاره به دور:آن
انبار کشتی:خن
دشت مرتفع وسیع:فلات
من درش پیدا:آیینه
از ورزش های راکتی:اسکواش
نوعی درآمد نامشروع:رانت
بوی چیزی را حس کردن:شنیدن
مسئول اداره یا سازمان:رئیس
اثر کافکا:مسخ
ریشه:بن
موی پیشانی:توک
شکل و صورت:شمایل
از یک پدر:تنی
آب عرب:ما
رسم ها:سنن
بندهای لایحه:مواد
وسیله نظافت تخته سیاه:تخته پاک کن
اثر علی شریعتی:میعاد با ابراهیم
فیلمی با بازی امین حیایی:سیب سرخ حوا
متصل شده:چسبیده
مرمر:رخام
طبخ کردن:پختن
تراشیدن:حک
روشنایی:ضو
بلندی ها:ارتفاعات
کابوس:بختک
از مواد مخدر:کراک
ابزار پهن کردن خمیر:وردنه
مرغ خانگی:ماکیان
پوستین:وت
جامه گشاد و بلند:عبا
بی درنگ:دردم
فاسد و ضایع:تباه
آسیب:اک
خم کاغذ:تا
متداول:عرف
میدان جنگ:آوردگاه
مرکز:ابدا
آواز خواننده:مترنم
بازدارنده ها:موانع
بز کوهی:شکا
امپراطور بیابان:شتر
تراژدی:غم نامه
بله بی ادبانه:ها
زاری کنان:نالان
عبوس شدن:بغ کردن
محل مداوا:درمانگاه
اهل هرات:هریوه
اشاره به دور:آن
جنگ در راه خدا:جهاد
آب نیمه گرم:ولرم
محل عبور چارپایان:مالرو
مظهر پلیدی:دیو
ترسناک:هایل
جنس خشن:نر
سمت راست:یمین
نوعی حکومت:جمهوری
شهر روشنی:نور
اندوه:هم
جدا کردن دانه برنج از پوست: برنج کوبی
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:فرار از تله
از درختان:افرا
وسیله دیدن اشیا ریز:ذره بین
عزیز عرب:ام
سوغات اصفهان:گز
حرکت دادن:تکاندن
تاریکی:ظلمت
تنگه جنوبی:هرمز
بی شعور:نفهم
کار آزموده:مجرب
پشت:کمر
بخشش ها:مواهب
غم و سوگ:ماتم
دلپذیر:خوشایند
فوتبالیست اسپانیایی:کایخون
گدای سمج:هادوری
روشنایی اندک:سو
نبیره و فرزندان:نواده
از روی احترام:احتراما
آش:با
بی اندازه:بی حساب
از آهنگ های موسیقی ایرانی:شهناز
مجلس بزرگان:سنا
کوفتن:زدن
وحشی:دد
پسوند خورنده:گسار
از یک پدر:تنی
نوعی کشتی کوچک در بندر:یدک کش
زمان کهنسالی:پیرانه سر
نوعی گیاه خاردار:گون
آبی که بیهوده جاری شود:هرزاب
بیماری:دا
لکه های ریز روی پوست:کک مک
دانش و آگاهی:درایت
گنجه لباس:کمد
اندیشه کردن:تدبر
طلا:زر
قوم کم حرف:لر
تماما:کاملا
بی هوشی:غش
دشمن سرسخت:لد
همراه لوچه:لب
آواره و سرگردان:در به در
اثر عبدالحسین زرین کوب:سیری در شعر فارسی
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:بیگانه بیا
پسوند خورنده:گسار
نامرد:لامروت
قصد:نیت
سمت:جهت
ضمیمه:پیوست
بی پدران:ایتام
صورت قانونی داشتن:رسمیت
رفتن به مکان مقدس:زیارت
فصل برداشت:درو
محل ورود:در
جانشین او:وی
از جنس چوب:چوبین
چالاک:چست
اضطراب:دلهره
خمیده:دوتا
ردیف:صف
سخت شدن:تصلب
خشنودی:رضوان
بدی:شر
مشکل و دشواری:معضل
دانا:فهیم
پیرو جدایی دین و سیاست:لائیک
اسناد:مدارک
آگاهی و با بصیرت:هوشیاری
ابزار آشپز و نجار:رنده
یادداشت:نت
اعزام،گسیل:روانه
بس بودن:کفایت
بی درنگ:آنی
بدی:شر
تصدیق ایتالیایی:سی
در قفا:غیابا
ضمیر غایب:او
تیرهای بزرگ چوبی:الوار
از آرنج تا سر انگشتان:آرش
پیروان و گروه ها:امم
بیخود:الکی
آزاد:رها
میوه کرم خورده:کرمو
حرف انتخاب:یا
تعجب خانمانه:وا
حریف و رقیب:هم آور
عقیده انتخاباتی:رای
فیلمی با بازی اکبر عبدی:پس کوچه های شمرون
اداره مسئول امور استان:استانداری
حس چشایی:ذائقه
سوراخ زیر زمینی:نقب
اعضای ترشح کننده هورمون:غده
سود داشتن:صرف کردن
بگو مگو:یکی به دو
گریبان:یقه
درد:الم
پیامد:عواقب
آرواره:فک
گریه سوزناک:زار
باهوش:زکی
آنچه قبلا ذکر شده:همان
مدتی معین از زمستان:چله
نصیب:سهم
گریزان:هارب
بدکار:شریر
حساب کردن:شمرده
کتاب مسلمانان:قرآن
نیکو خواننده قرآن:قرا
به بند کشیدن:بستن
چوب خوشبو:ند
خواهش های نفسانی:امیال
فیلمی از بیلی وایلدر:سابرینا
مفید:سودمند
طرف چپ:یسار
دور زدن:کشتن
سه کیلو:من
فلز گرانبها:زر
فلز سرچشمه:مس
هرگز:لن
تیم فوتبال فرانسوی:لیون
ماده ای در صابون سازی:قلیا
فنا:نیستی
شیرینی فروشی:قنادی
واحد طول:متر
امرود:مل
اثر پا:رد
دست ساییدن:لمس
از غلات:جو
الفبای موسیقی:نت
بلدرچین:ورتیج
جعلی و بی پایه:من درآوردی