آسیاب آشپزخانه:هاون
آینه:مرات
ابزار درو:داس
اثر آگاتا کریستی:جسدی درکتابخانه
اثر امیر عشیری:عقاب الموت
اثر پوشکین:کولیها
احصائیه:آمار
از این رو:لذا
از حد گذراندن:اسراف
از رودهای بین النهرین:فرات
اسب خال خالی:ابرش
امتداد:راستا
امور آشکار:بدیهیات
با:آش
بخش کننده:قاسم
بخیل:خسیس
برادر پدر:عمو
بستن و دوختن:رتق
به جز:الا
به خاطر آورنده:یادآور
به علت:برای
بیش از حد بیان:زاید الوصف
پایین:فرو
پر کردن:املا
پرداخت عکس:رتوش
پسوند خورنده:گسار
پسوند محو کننده:فرسای
پشت سر:ماورا
پنکه:فن
ترشی آزمایشگاه:اسید
تصدیق روسی:دا
تندرست:سالم
تیم فوتبال اسپانیایی:ختافه
جامه:کسا
جان خود را فدا کردن:جان فشاندن
جد:نیا
جوجهتیغی:راورا
چاشنی گران قیمت:زعفران
حرف آخر:ی
دماغ:مخ
دورنگار:فاکس
رنگ به رنگ شدن:تلون
روانه ساختن:گسیل
روشنی:نور
ساز شاکی:نی
سازگان:ارکستر
سپاهی:لشکری
سرپرست:ولی
سرگشته:هاج
سرنیزه:سنان
سعادت و طالع:دولت
سوغات اصفهان:گز
سوگ:ماتم
سوگند به خدا:والله
سیاست تسلط برکشورهایدیگر:امپریالیسم
سیلی صدادار:شپلق
شرح و توضیح:بیان
شرمگین:خجلان
شهر اصفهان:برخوار
شهر بوشهر:جم
شهر بوشهر:دیلم
شهر رازی:ری
ضایع:فاسد
ظرف آبکشی:دلو
عقلی و درونی:ذهنی
علم پزشکی:طب
فرمان مغولی:یاسا
فصیح:شیوا
قاضی، حاکم:داور
قرار و سکون:آرام
قطعه نازک و دراز فلزی:میله
قفسه ظروف:بوفه
گشاده روی:بشاش
ماه دهم قمری:شوال
متحرک:سیار
مدارک:اسناد
مرسوم است:متداول
مزه دهان جمع کن:گس
مقابل آنالوگ:دیجیتال
مقوای نازک:کارت
موقت:گذرا
ناب:خالص
نابود:نیست
ناخوش:مریض
ناسازگاری کردن:تعارض
ناشنوایی:کری
نرم و روان:لین
نیمی از تدین:تد
هدف گیری برای تیراندازی:نشانه گیری
همسر یا دختر کنت:کنتس
واحد اندازه گیری حرارت:کالری
واحدی در سطح:آر
واسط در و چارچوب:لولا
وحشی:دد
وسیله بالا رفتن از دیوار:نردبان
کج شدن:خمیدن
کوچکتر:که
کوچکترین:کهین
اثر آنتوان دو سنت اگزوپری:هوانورد
اثر جواد مجابی:فردوس مشرقی
اثر عطار:اسرارنامه
اثر فرزانه کرم پور:کشتارگاه صنعتی
اسباب خانه:مان
اصل نیست:فرع
افترا:تهمت
با ناخن روی پوست کشیدن:خاراندن
بخار دهان:ها
بلندی:اوج
بلی:آری
بند دست یا پا:مچ
بنده زرخرید:قن
بی مرود و ناکس:نامرد
بیسواد:امی
بیهوشی:غش
پاینده و دائم:پایسته
پر، بسته:کیپ
پرچم:رایت
پیروان مذاهب دارای کتاب:اهل کتاب
پیروز:برنده
تاب و توان:نا
تعظیم کردن:کرنش
تقویم:سالنامه
تمام، همه:سراسر
توبه پذیرنده:تواب
ثروتمند هندی:مهاراجه
جانشین او:وی
جد:نیا
جمهوریها:جماهیر
چارشاخ:شنه
چرک و ریم:سخ
چوب خوشبو:ند
چین و شکن:یرا
حاضر:آماده
حالتی پس از چرخیدن زیاد:سرگیجه
حداکثر:بیشینه
حرف تردید:یا
حسرت خوردن:اسف
خانه شعری:بیت
خشک و شکننده:ترد
خم و شکن:پیچ وتاب
خوبی:نکویی
دارای آب و هوای گرم:گرمسیر
در:باب
درخت آزاده:سرو
دفتر کوچک:دفترچه
دلیل:برهان
دود کردن:دخ
دوندگی:خت
رأس:سر
رفتار به ناز:چم
رنگ:فام
روزنامهها:جراید
روییدن گیاه:نبت
زمان پرداخت بدهی:سررسید
زنگ:جرس
سر کوه:شخ
شاخه نورسته:شنار
شاهانه:خسروانی
شدنی میشود:باداباد
شهر چهار مهال و بختیاری:کوهرنگ
طایفه پیامبر اسلام:قریش
عادت و خوی:داب
فرماندهان:امرا
فک:آرواره
قبیح:زشت
قطعه قطعه هندوانهای:قاچ قاچ
قوی:نیرومند
گمراهی:غی
لوس:ننر
لوطی:داش مشدی
مانند عامه مردم:عامیانه
ماهر:وارد
مجموعه:ست
محدوده حرکت خودرو در جاده:لاین
مخزن برق:باتری
مدت ده سال:دهه
مراسم یادبود:یادواره
مصروع:غشی
موجود ریز:ذره بینی
نزدیکی:تقارب
نشانه مفعولی:را
نگاه کردن:تماشا
نوازنده:رامشی
نوشتن:نگارش
نوعی انگور دانه درشت:ریش بابا
نوعی مصرف گیاه دارویی:جوشانده
واحدی در وزن:سیر
واسطه سر و تن:گردن
کادر عکس:قاب
کارگر کشتی:جاشو
کتف و شانه:خا
آجر لعابدار:کاشی
آرامش:سکینه
آرایش بازیگران:گریم
آفت گندم:سن
اثر بالزاک:آرزوهای برباد رفته
اثر رجب علی اعتمادی:چشمها
اثر زویا پیرزاد:عادت میکنیم
اثر شاتوبریان:رنه
اثر فرخنده آقایی:رازکوچک
اثر محمد بهارلو:باد دربادبان
از آنتیبیوتیکها:پنیسیلین
از پیامبران:زکریا
اسب قاصد:یام
استواری:صلابت
اسکناس خودمانی:اسکن
اشاره به نزدیک:این
بازی نفسگیر:زو
بانگ:آوا
بربط:عود
بیخطر:امن
پارچه معیوب:زده
پاره آتش:اخگر
پایتخت پرتقال:لیسبون
پایتخت توگو:لومه
پدر:والد
پرنده زیبا:قو
پسوند راننده:ران
پهن کردن:گستردن
پیامبر نقاش:مانی
پیامبری:رسالت
پیشانی بر زمین نهادن:سجده
تازگی:طراوت
تازه، جدید:نو
ترسناک:هراس انگیز
تصدیق روسی:دا
تمام، جمیع:همه
چه، ولو:خواه
حکمت ارسطو:مشا
خداوند:رب
خردمندان:عقلا
خروش بر آوردن:غرنبیدن
خو گرفتن:انس
خواهر:اخت
خوشبخت:سعید
در آغاز:بدوا
دست نخورده:بکر
راندن مزاحم:دک
راه رفتن:مشی
ربالنوع:الهه
رسم و عادت:آیین
روز گرامی:یوم الله
زر:طلا
زرتشتی در عربی:مجوس
زنان:نسا
زنبور سیاه:بوز
زهرآگین:سمی
زهرها:سموم
زیردست:مریوس
سختتر، شدیدتر:اشد
سرود:نغمه
سرود:نوا
سگ عرب:کلب
سمبل ممانعت:سد
سوی، طرف:زی
شکیبا:بردبار
عدد خیطی:سه
عدسی:لنز
عنوانامپراتوران روم بود:سزار
فانوس دریایی:فار
فراخواندن:دعوت
فرش مالیدنی:نمد
قدم:گام
قسمتی از ترازو:کفه
قسمتی از سوره:آیه
گردش، حرکت دورانی:دور
گمراهی:ضل
گمراهی:ضلالت
گیاهی باتلاقی:جگن
لباس اطاق عمل:گان
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
محل فرود هواپیما:باند
مخفی:سری
مردمگرا:مردمی
مقدستر:اقدس
مورد علاقه پدر و مادر:عزیزدردانه
موی بلند:گیس
مکر و فریب:گول
ناپدری:راب
نشانه:آیت
نویسنده «شکار سایه»:ابراهیم گلستان
همراه فراوان:فت
هواپیمای عجول:جت
ورزش رزمی چینی:ووشو
وقت و زمان:گه
کاغذ نامرغوب:وب
کبوتر دشتی:یمام
کشور میمون:یمن
کلاه جنگی:خود
کلمه افسوس:اوه
آتشدان حمام:تون
آنجا:اندون
آهنگر:نهامین
اثر الکساندر پوشکین:فواره باغچه سرای
از استانها:همدان
از پیامبران:ادریس
از ورزشهای پرتابی:دارت
از کلمات استثنا:مگر
اسب سرخ مایل به سیاه:کهر
اضطراب و بیتابی:تاس
انبار کشتی:خن
انجام دهنده کار:مرتکب
اندک:کم
اهل هرات:هریوه
ایستاده:برپا
باد برین:صبا
باز:اوپن
بدوی:بیابانگرد
برخی از سر گشادشمینوازند:سرنا
برنج ته قابلمه:ته دیگ
بروز دوباره علائم بیماری:عود
بیقید و بند:آزاد
بیکاره:هرزه
پایهها:ارکان
پدر خاک:بوتراب
پدران:آبا
پیر:کهنسال
توانایی:یارا
تکبر:نخوت
جاده قطار:ریل
جنس برخی ظروف:تفلون
جهانی که در آنیم:دنیا
جهش:پرش
چرک:ریم
حسرت و دریغ:هیهات
خلق شده:آفریده
خماندن:تاکردن
خواب سبک:چرت
خواهر:اخت
خودستایی:لاف
درس خوانده:ملا
دست عرب:ید
دستگاه نساجی:هف
دیوار کوتاه:نرا
رفیق مشهدی:یره
روشندل:کور
زدنی بدنساز:وزنه
زمین خشک و سخت:دغ
زن و فرزند دارد:عیال وار
سازی که زه دارد:زهی
سحر:جادو
سرای مهر و محبت:دل
سرزمین:دیار
سرما:زم
سریع:زود
سفره بزرگان:شیلان
سود پول:ربا
شجاعت:دلیری
شهر سیستان و بلوچستان:خاش
شهر مازندران:تنکابن
شیک و قشنگ:لوکس
صدایش از دور خوش است:دهل
عدد ماه:سی
عظمت:کبریا
علم پزشکی:طب
فراخ و وسیع:پهن
فرخنده بودن و نبودن:آمدنی امد
فرسوده:زواردررفته
فشار برای جابجا کردن چیزی:هل
قصد کردن:همت
گزیدن:اختیار
گوشت بریان:کباب
لوله گوارشی:مری
ماشین حساب قدیمی:چرتکه
مال مردم به تاراج میبرد:غارتگر
محصلان حوزه علمیه:طلاب
مخفف از این:زین
مسرف:ولخرج
مفهوم لطیف و دقیق:نکته
منشی:سکرتر
مورچه میخورد:مورچه خوار
نشانه:آیه
نمایش تلویزیونی:شو
نوع، گونه:جور
نوعی خرچنگ دریایی:میگو
نیتروژن:ازت
نیمه بار:تا
همراه فراوان:فت
هیزم:هیمه
واحدی در سطح:آر
واداشتن به کاری:جبر
وال:بالن
وسیله شکستهبندی:اتل
وسیله فرود از ارتفاع:چترنجات
ویتامین جدولی:کا
ویرانه:خرابه
کدو:اج
کشور اروپایی:ارمنستان
کمر:میان
آب صاف و گوارا:زلال
اثر جرج برنارد شاو:پیگمالیون
اثر شهریار مندنیپور:دل دلدادگی
ارابه:گاری
از ادات پرسش:چی
از الفبای یونانی:گاما
از این جهت:زیرا
از نیروهای ارتشی:هوایی
اسیر:بندی
انکار کردن:ظی
باب:در
بارها:مکرر
بامبو:خیزران
بخشاینده:حنان
بر هر درد بی درمان دواست:خنده
برتری:مزیت
برج;آسمان خراش
بزه:گناه
به دنیا آوردن:زایش
به طور پنهانی:دزدیده
به هم مالیدن:ساییدن
به هوش باش:هان
پادشاهان:کیان
پایتخت افغانستان:کابل
پایتخت توگو:لومه
پرنده زیبا:قو
پستاندار پرنده:خفاش
تلخ عرب:مر
تند و اشتها آور است:خردل
تیره و تاریک:سیاه
جای گوسفندان و گاوان:آغل
جرأت و شهامت:جربزه
چون، مانند:همچو
حرارت:گرما
حشره گزنده:پشه
خسرو و پادشاه:کسری
خوبی:نکویی
دراز:طویل
دردانه:یکی یکدانه
دریدگی در لباس:چاک
دشمن سرسخت:لد
دفعه:کرت
دورویی:ریا
رده:صف
رفتار به ناز:چم
رویان:جنین
زیارت کننده:زایر
سازمان تأمین خسارت:بیمه
سپردن چیزی به کسی:دادن
سرداری و سالاری:امیری
شاعر «تولدی دیگر»:فروغ فرخزاد
شاعر گلستان و بوستان:سعدی
شهر آرزو:آمل
شهر سیستان و بلوچستان:زهک
شهر مرکزی:میلاجرد
شهر کهگیلویه و بویراحمد:سیسخت
شهرها:بلاد
شهری در فرانسه:رن
صادق و بیریا:یک رنگ
ضمیر غائب:او
عدد اول:ا
عدد، اندازه:شمار
عضو سخنگو:زبان
علامت جمع فارسی:ها
غذای آبکی:آبزیپو
فراوانی:وفور
فرو گذاشتن:اهمال
فروشگاه لباس:مزون
قاب:کادر
قدیمی:کهنه
قورباغه:غوک
گرد مخدر:هرویین
گرمی:حرارت
گزیده:خلاصه
گفتار:مقوله
گمان بردن:ظن
گنجاندن:جاکردن
لرزش:زلزله
محلهای در تهران:ونک
مطرب:چنگی
میانگین:معدل
نامادری:زنبابا
نگهبان گله:چوپان
نمیشنود:کر
نوعی گیاه خاردار:گون
نوعی کفش چوبی:سندل
نیمه بار:تا
هراس:هول
همراهدیفرانسیل در ریاضی:انتگرال
هوس باردار:ویار
واحد پول ایران:ریال
ورق زدن کتاب:تورق
وسیله هشدار وسیله نقلیه:بوق
کار خیاط:دوختن
کتاب هندوان:ودا
کشوری در آمریکایشمالی:جمهوری دومینیکن