آب ویرانگر:سیل
آموختنی لقمان:ادب
ابزار نجاری:اره
اتمسفر:جو
اثر حسن مسرور:نیزن بیابان
از بیماری ها:سل
از درندگان:یوز
از محله های شمال تهران:ونک
از هم پاشیدن عامیانه:آش و لاش شدن
از وسایل بازی در پارک ها:الاکلنگ
بازیگر فیلم برزخی ها:ایرج قادری
بم ترین صدا در موسیقی:باس
به گمان افکندن:ایهام
بی غیر از آن:ماسوا
بیمار:ناسالم
بیهوشی:غش
پایتخت یونان:آتن
پهلو و کنارکجنب
تجدیدنظر:بازنگری
توانگری:غنا
جانماز:سجاده
جانور خونخوار:کنه
جیحون:آمودریا
خوراک ساده:آش
در حمام بجویید:وان
درون دهان:کب
دفعه:بار
دوستی:مودت
دیوانگی:جنون
زاویه راست:قائمه
زخم:ریش
زردک:هویج
زندان:سجن
زینت رو :مو
ژله:لرزانک
سخن معقول و منطقی:حرف حساب
سلول:یاخته
سم کشنده:سیانور
سمیع:شنوا
سند:مدرک
شهر آذربایجان غربی:خوی
شوم:نحس
صحرا و بیابان:دشت
صورت و شکل:نقش
عدد بخش پذیر بر دو:زوج
غار نبوت:حرا
فیلمی با بازی امین حیایی:زن ها فرشته اند
قبض پرداخت:رسید
قسمت:بخش
قطب منفی:کاتد
گام:قدم
گوارا و خوش آیند:مهنا
لال:گنگ
مایه خوشنودی:دلخوشی
محل نگهداری کالا:انبار
مذکر:نر
مساوی:یر
مناسب:بجا
هنگام صبح:صبح دم
واضح:مبرهن