آسوده و ساکت:آرام
آفریدگار:ایزد
اثر امین فقیری:پلنگ های کوهستان
اثر فهیمهخ رحیمی:پریا
اصطلاح سینمایی:پلان
اصفهان قدیم:جی
باری خرج کردن سر آن را شل می کنند:کیسه
بریدگی زخم:خراش
بزرگوارتر:امجد
بطن:شکم
بی درنگ و فورا:در دم
بیگانه:اجنبی
پاداش و جزا:سزا
پایان:ختام
پاییز:خزان
تا حد توان:حتی المقدور
جهانی که در آنیم:دنیا
حمایت و امان:پناه
حیوان باوفا:سگ
خاموشی و سکوت:صمات
خرس آسمانی:دب
دانا و باشعور:فهمیده
درخت زبان گنجشک:ون
درنگ کردن:تانی
دست عرب:ید
دعا و ستایش:نیایش
دلیری و پردلی:جرات
رشد و بالیدگی:نمو
روزه:صیام
زبان بازی برای تبلیغ کالای خود:بازارگرمی
زخم زدن:جرح
سزاوار و شایسته:شایان
سیاست تسلط بر کشورها:امپریالیسم
سیب آن معروف است:لبنان
شل و نااستوار:لق
شهرنشینی:تمدن
صلح:سازش
عضو پر زور:بازو
فرشته:سروش
فصل برداشت گندم:درو
فصل سرد:زمستان
فلز مایع :جیوه
قابل رویت:مرئی
قطع دوستی با کسی:به هم زدن
قفل بازکن:کلید
قوی جثه:تناور
گاز مرداب:متان
لباس شنا:مایو
لقبی برای انسان:اشرف مخلوقات
لنگه بار:تا
مادر ترکی:آنا
من و تو:ما
مهارت بسیار داشتن در چیزی:تبحر
ناشنوا:کر
نقره:سیم
نوعی پنجره مشبک قدیمی:ارسی
نوعی موسیقی غربی:جاز
نیا:جد
هدف و مقصود:مرام
هم خوراک:هم کاسه
کار سرسری:سمبل
کشور آمریکای جنوبی:پرو