آنان که مایه فخر جامعه هستند:مفاخر
آهسته:یواش
اثر اسماعیل فصیح:دیدار در هند
ارفاق:آوانس
از دنیا رفتن:مردن
اسطوره سینمای ایران:بهروز وثوقی
امانتی:عاریه
بازیگر زن چارچنگولی:بهاره رهنما
بافتن:تنیدن
ّچه آدم:فرزند
بدی:شر
بیوگرافی:زندگی نامه
پی به موضوع سری بردن:بو بردن
تندیس:مجسمه
جامع و لباس:کسا
جلگه وسیع بی درخت:استپ
حد فاصل بهشت و جهنم:برزخ
خطاب بی ادبانه:هی
خمیدگی:انحنا
دانه سحر آمیز:لوبیا
در ساحل ایستادن کشتی:پهلو گرفتن
دروازبان اسپانیایی:دخیا
دفعه:بار
دگرگون شدن اوضاع:ورق برگشتن
رزق:روزی
رزمایش:مانور
رستنی:گیاه
رنگ خزان:زرد
زردپی:رباط
سنگ شدن:تحجر
سه تا:ثلاث
شان و شوکت:دبداب
شهر بی قانون:هرت
صدای خنده:هرهر
طبل بزرگ:کوس
عضو صورت:لپ
علامت:نشان
عود:ند
فراخ:گشاد
فراموشکار:نسی
فرود امدن:هبوط
فریاد افسوس:وای
گداختن فلز:ذوب
مخزن پول کودکان:قلک
مسکن قوی اعتیاد آور:مرفین
ممنوع:قدغن
منصوب به امام رضا ع:رضوی
منظور:مراد
مهربان:رئوف
مورد اطمینان:موثق
موقت:گذرا
ناحیه و سرزمین:بلده
ناله و زاری:نوحه
نحیف و شریف:نبیل
نشان تجاری:انگ
نگاه شاعرانه:نگه
نوعی سنگ قابل تورق:میکا
نوعی نان:لواش
هرچیز معلق:اونگ
همسر آدم:حوا
هنگام:آوان
کاور:روکش
کلاه فرنگی:هت
کنایه از اشکال تراشی:سنگ انداختن