آب ویرانگر:سیل
آشفته:مختل
آموزش:یاد
آکندگی:پری
ادب آموخته:مودب
از زینت الات:النگو
از ضمایر:تان
از غذاها:فرنی
از غذاها:لوبیاپلو
از گازها:اتان
اسارت:بردگی
افشاگری:لو
انبار کشتی:خن
او:وی
بخشنده:وهاب
برنامه غذایی:رژیم
بشارت:مژده
بصیرت:بینایی
بنشن ریز:عدس
به دنیا آمدن:ولادت
بهار:ربیع
بهم سودن:تماس
بهم خورده:مصادف
بیم:ترس
پایه:اس
پشم نرم گوسفند:پت
تاب و توان:نا
تازه:نو
تنبل جالیزی:کدو
تنگ هم:کیپ
تیر پیکاندار:یب
جنگ:رزم
حرف تحسین:وه
حرف ربط:یا
حرف ندا:ای
حرف ننفی عرب:لن
حوض کوچک:آبزن
حرس چینی:پاندا
خزنده گزنده:مار
دد و ستد:معامله
دادگری:عدالت
درمان:علاج
دریاچه معروف:خزر
دهکده:آبادی
راهنمایی:دلالت
رشد کردن:نمو
رفت و آمد:تردد
روده کور:آپاندیس
ساختمان:بنا
سازمان جاسوسی:سیا
سخت پوست آبزی:خرچنگ
سخن و کلام:قال
سرپرست:ولی
سردسیر:ییلاق
سرمشق:الگو
سستس:فترت
سفید آذری:آق
شهر استان کرمانشاه:پاوه
شهر اصفهان:لنجان
صدای درد:آخ
صدمه:آسیب
صفحه اینترنتی:وب
ضد بد:خوب
ضمیر سوم شخص مفرد:او
فرو رفتن ظرف:قر
گل بی برگ"پرپر
گل وسط دو آجر:ملات
گوسفند جنگی:قوچ
لباس:کسا
ماده بیهوشی:اتر
مقدار فشار الکتریکی:ولتاژ
نرخ:بها
نشان و رونق:نماد
نقاش معروف فرانسوی:اگوستر نوار
نقیض پر:تهی
نوبت فیلم:سانس
نوعی پرانتز:آکولاد
نوعی شتر مرغ:ناندو
نوعی ماهی:کپور
نیرومند:قوی
هرچیز بد و زشت:انر
وارونه:واژگون
وسیله آرایش خانم ها:سرخاب
ویران:یباب
کلام معتبر:نص
کلام مغرور:منم
کلرا:وبا
کم مانده آدم شود:آد
کوه ایلام:کبیرکوه