فروش کالای بد با نیرنگ:غالب کردن
خوب پخته شدن غذا:جا افتادن
کنسولگری:سفارت
زیر:تحت
توشه:زاد
نوعی ستاره:دنباله دار
یگانه:احد
درختی با برگ های گرد:ارغوان
گزاره:عبارت
بخشی از باغچه:کرت
از ماکیان:مرغ
شهر پیامبر:مدینه
من و تو:ما
بزه:جرم
کشمکش:جدل
جای کشته شدن:قتلگاه
ده:قریه
تیم فوتبال اسپانیایی:لوانته
توانگر:دولتمند
غذا خوردن:تناول
تصدیق بی ادبانه:ها
کارگاه جولاهی:هف
بی خبر:ناگه
خوب شدن از بیماری:بهبود
قرص:حب
سود برنده:نافع
خمیر ور نیامده:فطیر
از شنبه تا جمعه:هفته
رشک بردن بر سعادت کسی:غبطه
جانشین او:وی
سازمان اداره یک رشته ورزشی:فدراسیون
دنبال آشکار کردن معایب دیگران است:عیبجو
واحد پول چین:یوان
حرف دهن کجی:یی
مخفی:سری
کوزه سفالی:سبو
کافی:بس
ثابت و استوار:برجا