آهسته آهسته:نم نم
از نوشیدنی ها:نوشابه
از نیروها:هوایی
الاغ:خر
ایزد موکل بر زمین:زامیاد
بازی تخته و مهره:نرد
بازیگر فیلم"پروانه ای در مه":برزو ارجمند
بایر:لم یزرع
بدی کردن:اسایه
براندازی با قوای نظامی:کودتا
پایبند چیزی شدن:تقید
پایتخت تانزانیا:دودوما
پرنده گردن دراز:درنا
پیشوای دینی زرتشتیان:مغ
تعبیر دهنده:برگرداننده
جهنم:هاویه
چاقوی آشپزخانه:کارد
چانه:زنخ
چندین ذره:ذرات
حرف فاصله رسان:تا
خصومت:دشمنی
خواب شیرین:شکر خواب
دارای شانه های پهن:چهارشانه
در حال دویدن:دوان
در قفا:غیابا
درگاه:آستان
درگذشتن:وفات
دستبند:دستیاره
دیگران:کسان
دین:آیین
راضی و خشنود:خرسند
سارق:دزد
سپهر:آسمان
سرانگشت:بنان
سوگند:قسم
شان و شوکت:فره
شال زردشتیان:زنار
شربت قند:آب قند
شعر بیانگر عواطف:غنایی
شعله آتش:آلاو
شل شدن:لق
صدای در زدن:تق
عبور:گذر
عرب می گوید بگو:قل
فراوان:زیاد
گردهمایی:میتینگ
گستاخ:جری
گل سرخ:رز
گلی خوشبو:نسترن
گوسفند ماده:میش
مالدار:ثروتمند
مایع حیات:آب
مروارید:در
مورب:کج
موی گردن اسب:یال
نزد عرب:لدی
نمک اسید کربنیک:کربنات
نویسنده"تاریخ فلسفه غرب":برتراند راسل
ورزش ماتادورها:گاوبازی
کارآموز پشکی:انترن
کارگزار:عامل
کمان:قوس
یاقوت:یاکند