آب بند:سد
آسیب:اک
اتحاد:یکدستی
اثر جرج اورول:روزهای برمه
اثر جمال میرصادقی:نام تو آبی است
اخذ وجه:دریافت
از اقوام درجه یک:برادر
از خزندگان:مار
از مزه ها:شور
بازداشتن:نهی
بخشیدن:دادن
بزرگ منشی:نب
به جا اوردن عهد:وفا
بیماری:دا
پرفسور حیوانات:بز
پوستین:وت
پوشاک ستور:جل
تصویر کلی از چیزی:شما
تیم فوتبال انگلیسی:ساوتهمپتون
چله کمان:زه
چیز:شی
حرف نهم یونانی:یتا
خاک صنعتی:رس
خبرچین:جاسوس
خوابیده:نائم
خوشحال:شاد
دپرس:افسرده
دربندان:اسرا
دشنام دادن:سب
رهبر:لیدر
روز خوش:بهروز
روز دهم محرم:عاشورا
روش:متد
روش و طریقه:منوال
سخن چین:نمام
سزاوارتر:اولی
سقف فرو ریخته:آوار
سوداگری:تجارت
شادمان شدن:بهجت
شب گذشته:دوش
شعبده بازی:تردستی
شهر آذربایجان شرقی:آذرشهر
شهر ایلام:دهلران
شهر بی قانون:هرت
صد سال:قرن
صفت سیب زمینی:بی رگ
عرق کردن:تعرق
عود:ند
فاقد:عاری
فشرده و له شده:مچاله
مفتش:بازجو
مقدار تجویز شده دارو:دز
منسوب به طایفه لر:لری
مینو:بهشت
نازکی و لطافت:باریکی
نه بی ادبانه:نچ
نوعی نقش کاشی کاری:اسلیمی
نیرن":نارو
هزار کیلو:تن
همراه کلک:دوز
همگی:جمیعا
کارگردان تعزیه:تعزیه گردان
کتاب و نوشته:رساله
کفپوش چوبی:پارکت
کلمه افسوس:آه
کمک کردن:یاری
یک دل و یک جهت:متفق