اثر پا:رد
اثر ژان پل سارتر:بودلر
ارابه:گردون
از عناصر گازی:هلیوم
از یک سو:یک جانبه
از یک نژاد:همجنس
اسب نر:نریان
استعداد فهم و دریافت:شم
اکنون:اینک
به تأخیر انداختن:طول دادن
به لرزه در آوردن:لرزاندن
بهشت زیر پای اوست:مادر
بوی رطوبت:نا
بیچارگی:زبونی
پالان چهارپا:جل
پاکنژادی:نجابت
پایتخت آلمان:برلین
پایتخت کانادا:اتاوا
پیاله:جام
پیشوای دین زرتشتی:هیربد
پیوسته:یک بند
تازه:نو
تمیز:پاک
تنپوش:پیراهن
جاهل:نادان
جای سردسیر:ییلاق
جشن و مهمانی:سور
جعبه بزرگ حمل کالا:کانتینر
حرص:از
حقیقت هر چیز:ذات
خداوند:رب
خردهسنگهای ریز:شن
خوشیها:لذات
دانه خوشبو:هل
دهان خودمانی:دهن
دو یار همقد:اا
رایزنی:مشاوره
رموز:اسرار
ساختمان و سازندهاش:بنا
سرخرگ:شریان
سرمشق:نمونه
سنگینی:وزن
شبهای عرب:لیالی
شخص:کس
شراب:می
شهر:بلد
شهری در فرانسه:رن
شور و غوغا:ولوله
شیشه و قرابه:کپ
صاحب:ذو
صدمه:اک
صریح:پوست کنده
صفت کودک بازیگوش:وروجک
طولانیترین عصب بدن:سیاتیک
ظاهر ساختمان:نما
ظرف حمل استکان:سینی
عدد منفی:نه
عهد:زمانه
فرشته و ملک:ایزد
فلانی:یارو
فلز نرم و نقرهای رنگ:قلع
قطار:ترن
قطع کردن:بریدن
گربه عرب:هر
لاغر و نحیف:نزار
لباس:جامه
مادر:والده
مادهای به ظاهر جامد:ژل
ماه سرد:دی
مرافعهها:دعاوی
مسئول امور شهری:شهردار
من:اینجانب
ناشایست:ناروا
نفس ملامت کننده:لوامه
نویسنده «بریدا»:پایولوکویلیو
هنگام:اوان
هیچ نخوردن:لب نزدن
واگذار کردن:سپردن
وسیع:پهناور
ویتامین انعقاد خون:کا
کشور آفریقایی:مالی
کلمه افسوس:آه
یار عروس:داماد