آب نیمه گرم:ولرم
از پیامبران:زکریا
از جنس روی:رویینه
از سبزیها:ریواس
از سورها:زلزال
از فراوردههای گوشتی:همبرگر
از مواد مخدر:هرویین
اعمال زشت:سییات
امتداد:راستا
امل:آرزو
بارها:مکررا
برانگیختن:تهییج
بردگی:رق
بسیار شیرین:شکربار
بعلاوه:وانگه
به بیماری صرح دچار است:غشی
به عقب برگشتن:قهقرا
به ناز خرامنده:طناز
بیرونی:خارجی
بیکاره:لش
پاکتر:اقدس
پر:لبریز
پنجه پرندگان:چنگال
پهلوان:گو
پوشاک طیور:پر
تاخت و تاز:یورش
تخت روان:کجاوه
جام شراب:پیمانه
جذب:ربایش
جعبه مقوایی:کارتن
جلا یافته:صیقلی
جمع قید:قیود
حرف ندا:ای
حفظ تندرستی و سلامت:بهداشت
خشکی مزاج:یبوست
خلاصه کردن:تلخیص
خواری:ذلالت
خواهشها:امیال
ربالنوع مصری:را
رطوبت اندک:نم
رمه:احشام
رودی در گلستان:قره سو
زائدهها:زواید
زمین سبز و خرم:چمن
سازماناطلاعاتی اسرائیل:موساد
سایه:نش
سخن آهسته از روی خشم:غرولند
سرمای بسیار سخت:زمهریر
شهر سیستان و بلوچستان:کنارک
شهر کرمان:بم
صورتگر:نقاش
صید:نخجیر
طرف:جانب
طرفدار جدایی دیناز سیاست:لاییک
عدد ورزشی:دو
عرق گل محمدی:گلاب
عکسالعمل:واکنش
فرزند ناخلف:نا اهل
فرش بزرگ:قالی
فطرت:ذات
فوتبالیست ایتالیایی:پیرلو
گرفته شده:ماخوذ
گرما:حر
گواه:شاهد
لاغری و ضعیفی:نوانی
لقب:کنیه
ماه فرنگی:دسامبر
محل احرام بستن حاجیان:میقات
محل خرید و فروش کالا:بازار
مزد:مواجب
مسطح:هموار
مشاور:رایزن
مملکت بیگانه:خارجه
منقار کوتاه:تک
ناخن چهارپایان:سم
نادان و کودن:غت
نجات یافتن:انقاذ
نمایان:مریی
نویسنده «زنان دانشمند»:مولیر
همنشین:مجالس
ورزش:اسپرت
وقت و زمان:هنگام
ویراستار:ادیتور
کار آشپز:پخت
کافی:بسنده
کشور اروپایی:هلند
کشیدگی:درازا
کلام زاید:حشو
کلمه افسوس:وه
یدکی:زاپاس
یگانه:واحد