آشنا:شناس
آنچه قبلا ذکر شده:همان
آنچه میان چیزی بگذارند:لایی
ابزار شکسته بندی:اتل
از سازهای زهی:ویولون
از گونههای هلو:شلیل
ازدواج:تاهل
اسب بارکش:یابو
اشاره به دور:آن
افسانهگو:سمیر
افسوس:واویلا
باد ملایم:نسیم
بازرگانان:تجار
بازیکن میانه میدان:هافبک
باقی جان:نا
بانگ:ندا
بدگویی کردن:هجا
بدی:شر
برچیده شده:منحل
برهنه:رت
بنده زرخرید:قن
به پایان رساندن:ختم
به صورت شفاهی:زبانا
پارچه و قماش:بز
پارسا:زاهد
پالیز خربزه و ...:لته
پاکی:طهارت
پایتخت فراری:رم
پایتخت فنلاند:هلسینکی
پایتخت لتونی:ریگا
پایتخت کشور همسایه:آنکارا
پدر:بابا
پیشوای مذهبی:روحانی
تازه به دوران رسیده:ندید بدید
ترک خفیف استخوان:مو
تمام قد:قدی
تمام، همگی:یکسر
تن و بدن:کالبد
تیرگی چشم:تم
چاشنی اشتهاآور:خردل
خداوند:رب
خوشا، به به:زهی
دارای هماهنگی:هارمونیک
دستگاه نساجی:هف
دور دهان:نس
دوزخ:جهنم
راست ایستاده:هج
رشته زردوزی:ملیله
رفتار به ناز:چم
رودی در مغولستان:ینیسیی
ساحر:جادوگر
سادهدل:لر
سرزمین:دیار
سرشیر:خامه
سلطان جنگل:شیر
سند تضمین:ضمانتنامه
سکر:مستی
شاه شاعرانه:شه
شراب:می
شهر جشنواره فرانسه:کن
شهر رازی:ری
شهر زنجان:ابهر
شهر سیستان و بلوچستان:هیرمند
شهر گیلان:ماسال
شهر کرمان:بم
شهری در فرانسه:بوردو
شکل پرگاری:دایره
عالم:دانا
عدد ماه:سی
عقاب:دال
غروب کردن:افول
غریب:ناشناس
فردافرد:یکی یکی
فشرده و له شده:مچاله
قبول نشده:رد
گرو گذارنده:راهن
گشودن معما:حل
گل سرخ:رز
گونهای سرو کوهی:ابهل
لجوج:یک دنده
لفظ ورود به جایی:یاالله
مجازات شرعی:حد
مجموعه:ست
محفظه لباس:جیب
محل انجام امور اداری:دفتر
محل پخت نان:تنور
مراسم یادبود:یادمان
مردد:دودل
مردم قوی هیکل و گنده:لنبر
میانجیگری:سفارت
نشانه مفعولی:را
نقش هنرپیشه:رل
نیمروز:ظهر
هرزه:ولگرد
هزار کیلو:تن
همانند و یکنواخت:همگن
همچنین:نیز
همراه غم:هم
واکسیناسیون:مایه کوبی
وحدت:یگانگی
ویتامین انعقاد خون:کا
کدامیک:کدامین
کشف کننده:کاشف
کشنده بیصدا:سم
کلمه افسوس:آه
کمی طول:کوتاهی
یاد دادن:القا
یگانه:اوحد