آشکارا:علنی
آغاز فصل رویش:نوبهار
آقای اسپانیایی:لی
اثر خواجوی کرمانی:کمال نامه
از ... که بر ...:ماست
از جنس نر:نرینه
از سورهها:طه
از گستردنیها:فرش
از ماهها:تیر
از مواد مخدر:تریاک
استفراغ:قی
التفات:توجه
انگبین:عسل
بر روی زیربنا ساخته میشود:روبنا
برتر از گوهر:هنر
بزرگ:گت
بزرگوارتر:اشراف
به تنهایی:یک تنه
به دنیا آوردن:زا
به نام خدا که والاست:باسمه تعالی
به هوش باش:هان
به کارهای خانه میرسد:خانه دار
بیهوده، بیمعنی:جفنگ
پایتخت اتریش:وین
پایتخت زیمباوه:هراره
پرریش:ریشو
پسوند صفت عالی:ترین
تازه:نو
تصویر کلی از چیزی:شما
تند:سریع
توده بخار آب:ابر
تیم فوتبال لیگ برتری:ذوب آهن
ثروتمند هندی:مهاراجه
حرف ندا:ای
حیا:آزرم
خرد:کوچک
خریدن:شرا
خوشبخت:روزبه
دارای جاه و مقام شدن:تمکن
دارای فاصله کم:نزدیک
در ظاهر:ظاهرا
در نهان و آشکار:سرا و جهرا
درجهای در ارتش:ستوان
درخت قالی:دار
دعای بد:نفرین
دل و جگر میفروشد:جگرکی
دم جنبانک:ابدارک
روشن شدن:اشراق
ساز مولانا:نی
سربها:فدیه
سرگشته:هاج
سقف فروریخته:اوار
شرکت مربوط به ماهی:شیلات
شعله ور شدن جنگ:درگرفتن
شلوار جین:لی
شمشیر پهن و کوتاه:قداره
شناگر زیبا:قو
شکوه:فر
صدقه روز عید فطر:فطریه
ضمیر غایب:او
طرز نوشتن:رسم الخط
طناب:رسن
فرزند:ابن
فرزند:ولد
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:عروس دریا
قصه:داستان
گربه عرب:هر
گرمی:حرارت
مداد نوکی:اتود
مرکز:کانون
مستقیم:راست
مسمار:میخ
معشوق:دلبر
مملکت بیگانه:خارجه
منسوب به عیسی:عیسوی
ناشنوا:کر
ناشنوایی:کری
ناله و فغان:وح
نخستین جمله اعتقادی اسلام:لااله الاالله
نفع برنده:ذی نفع
نوشتن آواهای زبان:اوانویسی
نوعی شیرینی از شیره شکر:آبنبات
هدیه دادن:اهدا
هر چیز با اهمیت:آش دهن سوز
همسر:زوجه
همه:کل
واحدی در سطح:ار
وحشی شدن:توحش
وسیله واکس زدن:فرچه
کتف و شانه:خا
کشاورز:زارع
کشور آفریقایی:سودان جنوبی
کمتر:اقل
کمیاب:نادر
کوتاه آمدن در درگیری:غلاف کردن
یخ بستن:انجماد
یک دنده:لج باز
یکی شدن:اتحاد