میان:لا
اثر امیر عشیری:سحرگاهی خونین
ماده ظاهرا جامد:ژل
جانشین او:وی
چوب سر بطری:چوب پنبه
چندین اسیر:اسرا
از اوراق بهادار:چک
کشور اروپایی:اسلوواکی
خشکی:یبس
خواندنی دانش آموز:درس
تیم فوتبال اسپانیایی:گرانادا
رو به پایین:سرازیر
بابا:پدر
کنایه از جان دادن و مردن:پرپر
موافق و سازگار:آدام
خاک صنعتی:رس
زره ساز:زراد
دارای نزاکت:با ادب
جنگ ها و فتنه ها:هزاهز
حمله ناگهانی در شب:شبیخون
بارام اندک:رش
امر از رفتن:برو
شهر مازندران:بابل
دسته و گروه:فرقه
فرومایه:لئیم
حیوان باربر:خر
دل آزار کهنه:نو
فریب:نارو
قلعه کوچک:ارگ
یکتایی و یگانگی:فردیت
درفش:بیرق
پاسداری:نگهبانی
حرف خوردنی:نون
بوی رطوبت:نا
سرشت و طبیعت:خو
کشور اروپایی:لتونی