مزه دهان جمع کن:گس
اثر ژان پل سارتر:روسپی بزرگوار
خظاب بی ادبانه:هی
مردار و جسد:لش
باعث گرفتاری و ماندگی:دامن گیر
جایی که سایه باشد:نسار
منفرد:تک
علوم ادبی:ادبیات
از کشورهای جنوب آسیا:سریلانکا
خورشید:شمس
جمع اشاره:اشارات
جانشین:نایب
تن پرور:تنبل
از شهرهای استان فارس:فسا
به کسی متکی بودن:پشت گرمی
سلطنتی و شاهی:کیانی
نوعی نان ایرانی:بربری
آهو:غزال
برهنه:رت
حیوان باوفا:سگ
داخل شدن:ورود
پیروی کردن:تاسی
گیاهی خوشبو با دانه های ریز:رازیانه
شیوا:رسا
خسته و ناتوان:مانده
انگور خشک شده:میوز
قاضی ورزشی:داور
عدل:داد
مظهر طبیعت:گل
از تقسیمات ارتشی:یگان
کشور مبارک:یمن
مشت کسی را باز کردن:لو دادن
نجات یافته:رهیده
حرف ندا:ای
من و تو:ما
یاری:مدد