آب بینی:فین
آری:بلی
آزمایش کردن لباس:پرو
آزمندی:شح
آقای اسپانیایی:لی
اثر آندره ژید:مایده های زمینی
اثر محمد علی جمالزاده:اندکاش نایی باحافظ
از آتشزنهها:فندک
اسبی که سفید باشد:هدنگ
استارت قدیمی:هندل
افراد:نفرات
امانت، ودیعه:سپرده
اندوه:غم
ایستگاه قطار:گار
باریکبینی:دقت
بدنه:تنه
بسیار فتنهجو:فتان
به جا آوردن پیمان:وفا
به طور مجزا:جداگانه
بیم و پروا:باک
پارچه معیوب:زده
پایین:زیر
پرحرفی کردن:چک وچانه زدن
پسوند سازنده قید از صفت:انه
پشت:ورا
پیغامبر:نبی
تا آنجا که، به میزانی که:حتی
تعفن:گندیدگی
تکان و جنبش:سک
تیر انداختن:رمی
تیرگی چشم:تم
تیزهوشی:ذکاوت
ثروتمندان:اغنیا
جد:نیا
جنازه:نعش
جنس نوعی ظرف:چینی
جنگجو:جنگاور
چرک و عفونت:ریم
حرف همراهی:با
حس بویایی:شامه
دانش آموختن:تعلم
درمان با مهندسی ژنتیک:ژندرمانی
دستنخورده:بکر
دشمنی:ضدیت
رشته، نخ:تار
روحانی زرتشتی:مغ
رود مهم پاکستان:سند
زلال:صاف
سخن زیر لب:ژک
سخن موزون:شعر
سرودههای زردشت:گات
سمبل:نماد
سنگ عصاری:غن
شجاعت:دلیری
شمشیر:تیغ
شکایت:گله
صد سال:قرن
طرز و روش:شیوه
عادت، خوی:داب
عالی، برتر:تاپ
عدد هندسی:پی
عزیز:گرامی
عقل:خرد
عنوانی در ارتش آمریکا:ژنرال
غذای صبح:صبحانه
غنیمت شمرده شده:مغتنم
فدراسیون فوتبال:فیفا
فرانسه قدیم:گل
فرزند:جگرگوشه
فرهنگستان:آکادمی
گرفتار:اسیر
گمان بردن:ظن
گوارا:هنی
لذت بردن:حظ
مانند شده:مشبه
مبتلا سازنده:گریبان گیر
مجلس بزرگان:سنا
مداد نوکی:اتود
مدعی شدن:ادعا
مرغابی:اردک
موجود:کاین
مورد اتهام:ظنین
نابود کننده:مهلک
ناچیز و بیقدر:پیش پا افتاده
نار:آتش
نام عمومی کشورهایغربی:فرنگ
نرمی و ناپایداری:سستی
نظرات انتخاباتی:آرا
نماد استقامت:کوه
نیرو، قدرت:قوه
هواپیما:طیاره
واحد مایعات:لیتر
ورزش آبی:شنا
وسیلهریختنمایع درظرفدر تنگ:قیف
ویتامین انعقاد خون:کا
کنایه از فتنه به پا کردن:آتش افروختن
کودک پدر مرده:یتیم
یار مت:پت
یار مهره:پیچ
آسیب:اک
آلونک:کپر
ابزار احتیاطی:یدک
ابزار تراز کردن آجرها:شمشه
اثر آلفونس دوده:ارنوین
اثر عباس معروفی:عطریاس
اثر قلم بر کاغذ:خط
اثر هرمان هسه:بازی مهره شیشه ای
از ابزار جنگ قدیم:نیزه
از ابزار نقاشی:ماژیک
از الک کردن باقی میماند:نخاله
از حشرات ترسناک!:سوسک
از مواد آرایشی:روژ
اشاره به نزدیک:این
الله اکبر گفتن:تکبیر
انسان:بنی بشر
انواع میوه و سبزی:تره بار
برزن:کوی
بزرگ کردن بخشی از عکس:زوم
بلند:رسا
به سبب:برای
بهره و نصیب:قسمت
بهرهمند:نایل
بوی خوش:عطر
بیابان پر از شن:شن زار
پایین:زیر
پرواز:طیران
پشتش پیداست:شفاف
پیدا کردن منشا امری:ریشه یابی
پیرو دین موسی:یهودی
ترجمه فیلم:دوبله
توده غله پاک شده:راژ
تکان و جنبش:سک
تیر پیکاندار:یب
چوب گردن گاو شخم زن:یوغ
حذف کردن از لیست:خطزدن
حرف نفی:نه
خداوند:اله
خدای درویش:هو
خرس چینی:پاندا
خزنده ماقبل تاریخ:دایناسور
خوشروی:بشاش
داخل چیز دیگر قرار دارد:تویی
دادن بدون عوض:وهب
دانش مطالعه موجودات زنده:زیست شناسی
در دل برخی آب میشود:قند
در رگها جاریست:خون
دراز کشیدن:تمدد
درخت اعدام:دار
درخت زبان گنجشک:ون
درختی با برگ های بیضوی:شاه بلوط
درخواست:تمنا
دشوارتر:اشق
رسیدها:قبوض
رنگ:لون
رنگ سبز تند:یشمی
رود ایتالیا:پو
رود ایران و افغانستان:هریرود
رویداد:واقعه
زیان:ضرر
زین و یراق اسب:ستام
سادهلوح:پپه
سازنده زره:زراد
سخنرانی:کنفرانس
شالوده:بنیان
شوخی:لور
شکنبه گوسفند:سیرابی
شیر:لبن
صحرا:بادیه
ظرف آبگوشت:دیزی
ظرف یخ:یخدان
عدد بین دو و چهار:سه
عضو پرواز:بال
فراگشت:آنابولیسم
فرومایه:لییم
قبیله:عشیره
گرفتگی زبان:لکنت
گستردن:بسط
لبن:شیر
ماده ظاهرا جامد:ژل
مانند، بسیار شبیه:عینا
مثل، مانند:شبه
محل ورود:در
مساحت:متراژ
من و شما:ما
میخ چوبی:وتد
ناپیدایی:غیاب
نرم:لین
نشانه:آیت
نشانه مفعولی:را
نظری:تیوریک
نوعی ماده مخدر توهمزا:الاسدی
ورزشزورخانهای انجام میدهد:باستانی کار
ورم خودمانی:پف
کاروان:قافله
کشور آسیایی:هند
کوچک:که
کوفتن:زدن
کینه:وژ
آسیاب آشپزخانه:هاون
آینه:مرات
ابزار درو:داس
اثر آگاتا کریستی:جسدی درکتابخانه
اثر امیر عشیری:عقاب الموت
اثر پوشکین:کولیها
احصائیه:آمار
از این رو:لذا
از حد گذراندن:اسراف
از رودهای بین النهرین:فرات
اسب خال خالی:ابرش
امتداد:راستا
امور آشکار:بدیهیات
با:آش
بخش کننده:قاسم
بخیل:خسیس
برادر پدر:عمو
بستن و دوختن:رتق
به جز:الا
به خاطر آورنده:یادآور
به علت:برای
بیش از حد بیان:زاید الوصف
پایین:فرو
پر کردن:املا
پرداخت عکس:رتوش
پسوند خورنده:گسار
پسوند محو کننده:فرسای
پشت سر:ماورا
پنکه:فن
ترشی آزمایشگاه:اسید
تصدیق روسی:دا
تندرست:سالم
تیم فوتبال اسپانیایی:ختافه
جامه:کسا
جان خود را فدا کردن:جان فشاندن
جد:نیا
جوجهتیغی:راورا
چاشنی گران قیمت:زعفران
حرف آخر:ی
دماغ:مخ
دورنگار:فاکس
رنگ به رنگ شدن:تلون
روانه ساختن:گسیل
روشنی:نور
ساز شاکی:نی
سازگان:ارکستر
سپاهی:لشکری
سرپرست:ولی
سرگشته:هاج
سرنیزه:سنان
سعادت و طالع:دولت
سوغات اصفهان:گز
سوگ:ماتم
سوگند به خدا:والله
سیاست تسلط برکشورهایدیگر:امپریالیسم
سیلی صدادار:شپلق
شرح و توضیح:بیان
شرمگین:خجلان
شهر اصفهان:برخوار
شهر بوشهر:جم
شهر بوشهر:دیلم
شهر رازی:ری
ضایع:فاسد
ظرف آبکشی:دلو
عقلی و درونی:ذهنی
علم پزشکی:طب
فرمان مغولی:یاسا
فصیح:شیوا
قاضی، حاکم:داور
قرار و سکون:آرام
قطعه نازک و دراز فلزی:میله
قفسه ظروف:بوفه
گشاده روی:بشاش
ماه دهم قمری:شوال
متحرک:سیار
مدارک:اسناد
مرسوم است:متداول
مزه دهان جمع کن:گس
مقابل آنالوگ:دیجیتال
مقوای نازک:کارت
موقت:گذرا
ناب:خالص
نابود:نیست
ناخوش:مریض
ناسازگاری کردن:تعارض
ناشنوایی:کری
نرم و روان:لین
نیمی از تدین:تد
هدف گیری برای تیراندازی:نشانه گیری
همسر یا دختر کنت:کنتس
واحد اندازه گیری حرارت:کالری
واحدی در سطح:آر
واسط در و چارچوب:لولا
وحشی:دد
وسیله بالا رفتن از دیوار:نردبان
کج شدن:خمیدن
کوچکتر:که
کوچکترین:کهین
اثر آنتوان دو سنت اگزوپری:هوانورد
اثر جواد مجابی:فردوس مشرقی
اثر عطار:اسرارنامه
اثر فرزانه کرم پور:کشتارگاه صنعتی
اسباب خانه:مان
اصل نیست:فرع
افترا:تهمت
با ناخن روی پوست کشیدن:خاراندن
بخار دهان:ها
بلندی:اوج
بلی:آری
بند دست یا پا:مچ
بنده زرخرید:قن
بی مرود و ناکس:نامرد
بیسواد:امی
بیهوشی:غش
پاینده و دائم:پایسته
پر، بسته:کیپ
پرچم:رایت
پیروان مذاهب دارای کتاب:اهل کتاب
پیروز:برنده
تاب و توان:نا
تعظیم کردن:کرنش
تقویم:سالنامه
تمام، همه:سراسر
توبه پذیرنده:تواب
ثروتمند هندی:مهاراجه
جانشین او:وی
جد:نیا
جمهوریها:جماهیر
چارشاخ:شنه
چرک و ریم:سخ
چوب خوشبو:ند
چین و شکن:یرا
حاضر:آماده
حالتی پس از چرخیدن زیاد:سرگیجه
حداکثر:بیشینه
حرف تردید:یا
حسرت خوردن:اسف
خانه شعری:بیت
خشک و شکننده:ترد
خم و شکن:پیچ وتاب
خوبی:نکویی
دارای آب و هوای گرم:گرمسیر
در:باب
درخت آزاده:سرو
دفتر کوچک:دفترچه
دلیل:برهان
دود کردن:دخ
دوندگی:خت
رأس:سر
رفتار به ناز:چم
رنگ:فام
روزنامهها:جراید
روییدن گیاه:نبت
زمان پرداخت بدهی:سررسید
زنگ:جرس
سر کوه:شخ
شاخه نورسته:شنار
شاهانه:خسروانی
شدنی میشود:باداباد
شهر چهار مهال و بختیاری:کوهرنگ
طایفه پیامبر اسلام:قریش
عادت و خوی:داب
فرماندهان:امرا
فک:آرواره
قبیح:زشت
قطعه قطعه هندوانهای:قاچ قاچ
قوی:نیرومند
گمراهی:غی
لوس:ننر
لوطی:داش مشدی
مانند عامه مردم:عامیانه
ماهر:وارد
مجموعه:ست
محدوده حرکت خودرو در جاده:لاین
مخزن برق:باتری
مدت ده سال:دهه
مراسم یادبود:یادواره
مصروع:غشی
موجود ریز:ذره بینی
نزدیکی:تقارب
نشانه مفعولی:را
نگاه کردن:تماشا
نوازنده:رامشی
نوشتن:نگارش
نوعی انگور دانه درشت:ریش بابا
نوعی مصرف گیاه دارویی:جوشانده
واحدی در وزن:سیر
واسطه سر و تن:گردن
کادر عکس:قاب
کارگر کشتی:جاشو
کتف و شانه:خا
آجر لعابدار:کاشی
آرامش:سکینه
آرایش بازیگران:گریم
آفت گندم:سن
اثر بالزاک:آرزوهای برباد رفته
اثر رجب علی اعتمادی:چشمها
اثر زویا پیرزاد:عادت میکنیم
اثر شاتوبریان:رنه
اثر فرخنده آقایی:رازکوچک
اثر محمد بهارلو:باد دربادبان
از آنتیبیوتیکها:پنیسیلین
از پیامبران:زکریا
اسب قاصد:یام
استواری:صلابت
اسکناس خودمانی:اسکن
اشاره به نزدیک:این
بازی نفسگیر:زو
بانگ:آوا
بربط:عود
بیخطر:امن
پارچه معیوب:زده
پاره آتش:اخگر
پایتخت پرتقال:لیسبون
پایتخت توگو:لومه
پدر:والد
پرنده زیبا:قو
پسوند راننده:ران
پهن کردن:گستردن
پیامبر نقاش:مانی
پیامبری:رسالت
پیشانی بر زمین نهادن:سجده
تازگی:طراوت
تازه، جدید:نو
ترسناک:هراس انگیز
تصدیق روسی:دا
تمام، جمیع:همه
چه، ولو:خواه
حکمت ارسطو:مشا
خداوند:رب
خردمندان:عقلا
خروش بر آوردن:غرنبیدن
خو گرفتن:انس
خواهر:اخت
خوشبخت:سعید
در آغاز:بدوا
دست نخورده:بکر
راندن مزاحم:دک
راه رفتن:مشی
ربالنوع:الهه
رسم و عادت:آیین
روز گرامی:یوم الله
زر:طلا
زرتشتی در عربی:مجوس
زنان:نسا
زنبور سیاه:بوز
زهرآگین:سمی
زهرها:سموم
زیردست:مریوس
سختتر، شدیدتر:اشد
سرود:نغمه
سرود:نوا
سگ عرب:کلب
سمبل ممانعت:سد
سوی، طرف:زی
شکیبا:بردبار
عدد خیطی:سه
عدسی:لنز
عنوانامپراتوران روم بود:سزار
فانوس دریایی:فار
فراخواندن:دعوت
فرش مالیدنی:نمد
قدم:گام
قسمتی از ترازو:کفه
قسمتی از سوره:آیه
گردش، حرکت دورانی:دور
گمراهی:ضل
گمراهی:ضلالت
گیاهی باتلاقی:جگن
لباس اطاق عمل:گان
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
محل فرود هواپیما:باند
مخفی:سری
مردمگرا:مردمی
مقدستر:اقدس
مورد علاقه پدر و مادر:عزیزدردانه
موی بلند:گیس
مکر و فریب:گول
ناپدری:راب
نشانه:آیت
نویسنده «شکار سایه»:ابراهیم گلستان
همراه فراوان:فت
هواپیمای عجول:جت
ورزش رزمی چینی:ووشو
وقت و زمان:گه
کاغذ نامرغوب:وب
کبوتر دشتی:یمام
کشور میمون:یمن
کلاه جنگی:خود
کلمه افسوس:اوه