آب ویرانگر:سیلاب
آماده کردن:تهیه
آنچه به نوبت بیاید:متناوب
اثر آلبر کامو:ادماول
اثر علی اکبر سعیدیسیرجانی:ضحاک ماردوش
اجازه:اذن
از چاشنیها:رب
اسب سرخ مایل به سیاه:کهر
اشاره به دور:آن
اصطبل:طویله
الفبای موسیقی:نت
اندیشهها:تدابیر
باب روز:مدرن
بانگ وزغ:وغ
بخار دهان:ها
بخشنده:واهب
بر او:علیه
بنده زرخرید:قن
بیموقع:بیجا
بیزاری جستن:تبرا
بیزاری و رمیدگی:نفرت
پایافزار:لکا
پایه:اس
پایه و ستون:رکن
پدر:اب
پرچم:لوا
پرورش دادن:تربی
پری شکم از باد:نفخ
پزشک اتاق عمل:جراح
پیشگاه خانه:رواق
تازه:نو
تصدیق آلمانی:یا
تصدیق روسی:دا
تلخ عرب:مر
تیم فوتبال آلمانی:شالکه
جاوید بودنها:آباد
جنزده:جنی
جنون آزار دیگران:سادیسم
چوبدستی پلیس:باتون
خورشید گرفتگی:کسوف
خوک نر:ساد
خیس:تر
دروغها:اکاذیب
دست بر قضا:اتفاقا
دست عرب:ید
دستهها و رستهها:صنوف
راه رفتن:مشی
رنگ زرد روشن:لیمویی
روشنبینی:بصیرت
روشنایی:ضو
ریسمان:رشته
ریسمان کلفت:طناب
ز ... بود مرد را راستی:نیرو
زاری:ناله
ساختمانها:عمارات
سنگسار شده:رجیم
سوراخی در کوه:غار
شهر استان یزد:حمیدیا
شهری در فرانسه:نیس
شورش و آشوب:بلوا
صریح و بیپرده:رک
طریقه:نحو
ظرف حلبی بزرگ:چلیک
عابد مسیحی:راهب
عدد تنفسی:شش
فرضیه:تیوری
فضایل:کمالات
فوتبالیست مکزیکی:رافایل
فیلمی از رضا میرکریمی:یه حبه قند
قاعده:قانون
قصیر:کوتاه
قلبها:قلوب
گردش:دور
گمراهی:ضلالت
گمراهی:غی
گوهر یگانه:دریتیم
مال:دارایی
مال دیگران را به رایگان میخورد:مفت خور
مال و ثروت:منال
مسابقه اتومبیل رانی:رالی
مشایعت:اسکورت
مشهور:نام آور
مقدار بار یک خر:خروار
من عرب:انا
میان:لا
میوه مربایی:به
نت چهارم:فا
نقش هنرپیشه:رل
نهاییترین امتیاز:رکورد
نویسنده «کلیدر»:محمود دولت آبادی
نیمه بار:تا
هر فصل از کتاب یسنا:ها
هراس:هول
همانند:چون
وحشت کرده:متوحش
ورقه مصور بزرگ:پوستر
کاریز:قنات
کاسه چشم:حدقه
کتاب مجتهد:رساله
کشت سبزیها:صیفی کاری
کلمه تعجب:وا
کنسولگری:سفارت خانه
آش:با
آیینهای عبادی:مناسک
اثر بزرگ علوی:سالاریها
از ادات تشبیه:سا
از گیاهان دارویی:شیرین بیان
از مواد مخدر:کراک
اشاره به دور:ان
اصلاح سیاسی:رفرم
اقبال:بخت
انبر:پنس
اهل روسیه:روس
بازی برد و باخت پول:قمار
باطل کردن:فسخ
باغ:بستان
باقی جان:نا
بچه زیبا و بانمک:منگول
بدی کردن:شرارت
برآمدگی پشت شتر:کوهان
بردن شطرنجی:مات کردن
برف و باد شدید:کولاک
برهنه:عریان
بصیر:بینا
بندر جنوبی:چابهار
به حساب آوردن:شمردن
به طور رسمی:رسما
بیموقع:ناگاه
پایتخت ترکیه:آنکارا
پایینتر از استادیار:آموزشیار
پوچ:توخالی
تصدیق آلمانی:یا
تیم فوتبال اسپانیایی:سویا
جایز:روا
چندین کافر:کفار
چه کسی:که
حایل میان دو چیز:حد
حقالعمل کاری:کمیسیون
خرده سنگ های ریز:شن
خشکی مزاج:یبوست
داخل شدن:ورود
دارای هماهنگی:هارمونیک
دارو:دوا
دانه خوشبو:هل
دانه کش بی آزار:مور
دریای عرب:یم
دستور کار مجلس:برنامه
دیسک فشرده:سیدی
دیوانگی:جنون
رشته کوه آسیای مرکزی:پامیر
زیبا و قشنگ:شیک
ساکت:خاموش
سجده کننده:ساجد
سر:کله
سر بریدن حیوانات:ذبح
سرا:خان
سرکش:نافرمان
سلطنتی:کیانی
سنگسار کردن:رجم
سوار شدن:رکوب
شاد و مسرور:کیفور
شاهنشاهی:امپریال
شهر فارس:مرودشت
شهریه:آموزانه
شوق:شور
عامل تکثیر نهان زایان:هاگ
فریب:نیرنگ
فعال:اکتیو
فهمیدن:ادراک
فوتبالیست برزیلی:نیمار
فیلم برناردو برتولوچی:منوتو
فیلمی با بازی ایرج قادری:ناخدا باخدا
فیلمی با بازی علیرضا خمسه:لنگرگاه
فیلمی با بازی فاطمه گودرزی:حریف دل
گاوآهن:خیش
گمراه:بی راه
گیرنده تصاویر ماهوارهای:رسیور
لنگه بار:تا
مجموع آثار جوی:آب وهوا
محصولات شیری:لبنیات
محل توقف حجاج:عرفات
مخفی و پوشیده:سری
مقتصد:صرفه جو
مقیاسی برای مایعات:گالن
ملون:رنگارنگ
من را:مرا
ناپخته:خام
ناشنوا:کر
نفس نفس زدن:هناسه
نقل کردن مطلب:روایت
هنگام و زمان:اوان
هوشمندی:ذکا
ویران:منهدم
کارفرما:صاحب کار
کتف و شانه:خا
کشور آفریقایی:سودان
کودک پدر مرده:یتیم
یار برهمن:رای
یال اسب:پش
آب روستا:او
آبگیر:ژی
آدمی:انسان
اثر رضا امیر خانی:ارمیا
اثر فهیمه رحیمی:حرمدل
از آوازهای ایرانی:افشاری
از سلاحهای سرد:خنجر
از سورهها:تکویر
از علائم نگارشی:گیومه
از مراکز استانها:یاسوج
استعداد فهم و دریافت:شم
انتقاد کننده:منتقد
بخار دهان:ها
بخت آزمایی:لاتاری
به رنگ نخود:نخودی
به طور کامل:کاملا
بوی رطوبت:نا
بیپروا:متهور
بیگانه:خارجی
پدر شعر پارسی:رودکی
پرده سینما:اسکرین
پست و زبون:خوار
پسوند خورنده:گسار
پسوند راننده:ران
پشت سر:ماورا
توانا:مقتدر
توانایی:یارایی
توانگر:متمول
تکیه کردن:اتکا
تیر کوچک:تیرک
ثروتمند تاریخی:قارون
چای فرنگی:تی
چهره:دیدار
حقیقی:واقعی
خالص و بیغش:سارا
خوبی:نکویی
درخت رز:انگور
دریا:یم
دریوزهگی:گدایی
دست کم:لااقل
دستبند:النگو
دفع کننده:دافعه
دور دهان:نس
دولا شدن:تاشدن
رازها:رموز
رانده شده:مطرود
رایگان:زب
رهبر انقلاب هند:گاندی
ریاکار:سالوس
سایه:نش
ستیزه و خلاف:فتنه
سرشت:خو
سیماب:جیوه
شبیه و مانند:مانا
شهر آذربایجان غربی:خوی
شهر لرستان:پلدختر
شکار:نخجیر
شکل و صورت:شمایل
شیار داخل لوله تفنگ:خان
صداقت:راستی
طرف:ور
ظرف یخ:یخدان
عالم الهی:لاهوت
فرانسه قدیم:گل
فیلمی از وودی آلن:انیهال
فیلمی با بازی جمشید مشایخی:گالان
قطعه احتیاطی:یدکی
قومیت:ملیت
گمانها:اوهام
گمراهی:تاری
لبه تیغ:یلمان
مدخل:ورودی
مسلم و قطعی:محرز
مقدار بار پشت خر:خروار
ملخ دریایی:قمرون
ممیزی:سانسور
منفرد:جرید
مهارت و توانایی:ید طولی
نادانی:جهالت
نرمه گوش:بناگوش
نوشتن:نگارش
نیستی:هلاکت
هراس:هول
هرزگی:یاوگی
واقف شدن:شناختن
کار کننده:کارگر
کاملا، تماما:مطلقا
کدر:مات
کشور اروپایی:یونان
کنار و جانب:طف
یونجه:قت
آسیب:اک
آغاز شب:شام
اثر اسماعیل فصیح:شراب خام
اثر خواجه عبداللهانصاری:رسایل
از اجزای خنک کننده خودرو:رادیاتور
از القاب اروپایی:بارون
از ایالات آمریکا:مریلند
از حروف الفبا:میم
از درختان:افرا
از دستبرد دشمنحفظکردن:دفاع
از سورهها:منافقون
استعفا کننده:مستعفی
بازیگر «شوکران»:رزیتاغفاری
بالا بودن دمای بدن:تب
باهوش:زیرک
براق کننده پارچه:آهار
برزن:کوی
بسیار ملامت کننده:لوامه
بلند شده:افراشته
بلند و رفیع:عالی
بوی خوش:شمیم
بیجان کردن:کشتن
بیهوشی:غش
بیابان آمریکا:نوادا
پیدا شده:یافته
تاج:افسر
ترسیده:مرعوب
تیم فوتبال فرانسوی:رنس
جشن باستانی:نوروز
جشن و مهمانی:سور
جعبه مخصوص شعبدهبازان:شامورتی
چراغ بالای منار:فانوس
چهره:رو
حرف همراهی:با
خشمگین:ژیان
خواب:نوم
خواهش:التماس
دارای طرح کلی:شماتیک
دانش مطالعه زمین:ژیوفیزیک
درنوردیدن:طی
دست مالیدن:مس
دفعه و بار:کرت
دگرگون شدن اوضاع:ورق برگشتن
دلاور:یل
دو دل شدن:ریب
دو گواهی:شهادتین
دوستان:یاران
دیروز:دی
راز:سر
رایگان:زب
رودی در مغولستان و روسیه:ینیسیی
ریزگان:جزییات
زمان آینده:مستقبل
سازماناطلاعات اسرائیل:موساد
سره:ناب
سود:فایده
شبیه:هم شکل
شمشیر:سیف
شهر آذربایجان شرقی:هوراند
شهر خراسان رضوی:تایباد
شهر زنجان:قیدار
شکستن:کسر
صدمه:اک
طرف:ور
طریق:راه
طلایی:زری
عضو خاراندن:ناخن
علامت و نشانه:مارک
عنوانپادشاهان گذشته روسیه:تزار
فرومایه:دون
فلز چهره:روی
فوتبالیست آلمانی:کروس
فیلمی از جان شلزینجر:بازی شاهین
فیلمی با بازی حسین پناهی:مرد ناتمام
گذراندن:به سربردن
گردش کودکانه:ددر
متشکر:ممنون
مجموعه:ست
مهربان و نصیحت گو:مشفق
مو خشک کن:سشوار
ناظر تقسیم آب:میرآب
نوشتن:نگارش
نوعی ماشین مولد نیرو:توربین
وسیله هشدار خودرو:بوق
ویتامین جدولی:کا
ویران کردن:هدم
کارآزموده:کاردان
کارگاه جولاهی:هف
کمک کننده:یاور
یار و همدم:دوست
آتش قرآنی:نار
آسیب:اک
اثر الکساندر پوشکین:دامسیاه
اثر برتولت برشت:آدم آدم است
اثر چربی:لکه
اثر خواجوی کرمانی:گوهرنامه
اثر ژان پل سارتر:زنان تروا
اشاره به دور:آن
اصل نیست:قلابی
اندیشه کردن:تدبر
ایمنی:امان
باطل شدن:هدر
بر هر درد بی درمان دواست:خنده
برای:واسه
برهنه:رت
بستن و دوختن:رتق
به دنیا آوردن:زا
به سبب:برای
بیپدر:یتیم
پایتخت زامیبیا:لوساکا
پایتخت هند:دهلی نو
پوشیده شده:مستتر
جامعهها:جوامع
جای کم عمق آب:گدار
جمع شده در یک نظام:متمرکز
جنگی:رزمی
چالاکی:چستی
چهره:رو
حرف ندا:ای
حرف ندا:یا
حرف نفی:نه
خانه:کاشانه
خوابیده:نایم
خوی و سرشت:منش
داد و ستد:سودا
دارای طرح کلی:شماتیک
دارای مدرک کارشناسی:لیسانسیه
دودمان:تیره
راننده هواپیما:خلبان
سال گذشته:پارسال
سالک:رهرو
سرجوخه نیروی دریایی:سرناوی
سرنگون:وارونه
سزاوار و شایسته:شایان
شاید، اگر:احیانا
شرح و توضیح:بیان
شهر مرکزی:مامونیه
شهری در آلمان:هامبورگ
شکار:صید
شکافنده:باقر
ضمیر غایب:او
طاقت:یارایی
ظاهری:صوری
عدد خیطی:سه
غذای ظهر:ناهار
غنیمت جنگی:فی
فرمان توقف:ایست
فوتبالیست آرژانتینی:هیگواین
فوتبالیست اسپانیایی:موراتا
فوتبالیست انگلیسی:رونی
فیلمی با بازی فرامرز قریبیان:ریشه درخون
فیلمی با بازی لیلا حاتمی:سیمای زنی دردوردست
گلو:نای
گوارا:هنی
گوشه:کنایه
گیتی:جهان
لفظ انتها یا ابتدای کلمه:وند
مادر عرب:ام
مال:دارایی
متصل کننده دو قسمت جمله:که
متنها:متون
مقوله ادبی و هنری:ژانر
ملخ دریایی:قمرون
منع شرعی:حرام
نابینا:کور
ناشایست:ناروا
ناشناخته:نا مانوس
نصیب و قسمت:آبخورش
نهفته:پنهانی
نوعی ساعت قدیم:شنی
همراه فراوان:فت
همه را شامل میشود:عموم
وحشی:دد
وسیله نقلیه اسکیمو:سورتمه
وسیله ورزش بدنسازی:دمبل
کارفرما:مباشر
کوفتن:زدن
یگانه:اوحد