آلت فشار:منگنه
آهوی ختن:اف
آیینها:ادیان
اثر آلفونس دوده:ژاک
اثر جرج برنارد شاو:ماژورباربارا
اثر جمالزاده:شورآباد
اثر محمد ایوبی:راه شیری
احوال:اوضاع
اداره مرزی:گمرک
از حروف الفبا:عین
از سبزیهای:ریواس
از یک سو:یک جانبه
با حقه فروختن کالای بد:غالب کردن
باقی جان:نا
برگ برنده:آس
بنیاد نهادن:تاسیس
بوی رطوبت:نا
بیپدران:ایتام
بیچارگی:زبونی
پاک از گناه:بری
پنهان شدن به قصد دشمن:کمین
تصدیق روسی:دا
تیر کوتاه:زج
تیم فوتبال فرنسوی:رن
جگر:کبد
جوجهتیغی:راورا
حزب هیتلر:نازی
حشره موزی:مگس
حفظ تندرستی و سلامت:بهداشت
حیوان چراندنی:غاز
خبرنگار:گزارشگر
خوراکی شیرین صبحانه:مربا
دفترها:دفاتر
دفع کردن:ذب
دیفتری:زهرباد
رادیاتور سیستم حرارت مرکزی:شوفاژ
ربالنوع مصری:رع
روزگار:دوران
روزگار:زمانه
زنان:نسوان
سبک اثر ادبی:ژانر
سرخ کمرنگ:ال
سره:ناب
سه کیلو گرم:من
شب طولانی:یلدا
شراب:می
شرمآور:ننگین
شریف:بزرگوار
شعر چهار مصرعی:رباعی
شکل و صورت:قیافه
طعنه و سرزنش:سرکوب
ظرف رختشویی:لگن
ظرف یخ:یخدان
عدد روستا:ده
عزیر عرب:ام
عمر مفیدش تمام شده:قراضه
غرور و تکبر:نب
فرانسه قدیم:گل
فروغ:سنا
فزونی:ازدیاد
قراضه:لکنته
گرفتگی زبان:تاتا
گیاهی خاردار:یز
لوس:ننر
مؤدب:با ادب
مالک چیزی بودن:داشتن
مانند ماه:مه وار
مذکر:نر
مرطوب:تر
مروارید سیاه خزر
خاویار:مریض بیمارستان
بستری:میوه گرمسیری
موز:نش
سایه:همچشمی کردن
رقابت
همانند:یکسان
همسفر:همراه
واحد پول ژاپن:ین
ورزش رزمی ژاپنی:کاراته
وسیع:پهناور
کتف و شانه:خا
کمک:یاری
کوبیدن:دق
یار داماد:عروس
آسان گرفتن:تساهل
آغاز:اول
از ادات استفهام:آیا
از ایالتهای آمریکا:یوتا
از حروف الفبا:شین
از سیارات:اورانوس
از عناصر فلزی:باریوم
از مراکز استانها:ساری
اشاره به دور:آن
اشاره به نزدیک:این
الفبای موسیقی:نت
انبار کشتی:خن
اهلی:رام
بازیگر «شکار روباه»:سام درخشانی
بافت:نسج
بدنامی:رسوایی
بسیار تشنه بودن:له له زدن
به خاک سپردن:دفن
به کندی کاری را انجام دادن:فس فس کردن
پادشاه:کیا
پایافزار:لکا
پایتخت لائوس:وینتیان
پایتخت مالاوی:لیلونگوه
پرنده:طایر
پشته خاک:تل
پشیمانی:ندم
پیاله:جام
تختگاه:سکو
تنپوش ضد آب:بارانی
تیرگی چشم:تم
جراحت:ریش
جمهوری خودمختار روسیه:چچن
چهره:لچ
چیز:شی
حیا:شرم
حیوان باوفا:سگ
خشک و شکننده:ترد
خواب عرب:نوم
درد:الم
رازها:رموز
رنج و محنت:لگ
رهبر:لیدر
روح انسانی:جان
رودی در مغولستان و روسیه:ینیسیی
روزهای مهم مذهبی:ایام الله
ریز کردن نان در آبگوشت:تریت
زمین زراعی:کشت زار
سرگشته:هاج
سمی خطرناک:سیانور
سوی و طرف:زی
شاخهای در زمین شناسی:ژیوفیزیک
شب گذشته:دوش
شهر خوزستان:باوی
شوم:نامبارک
صبح زود:پگاه
صبور نیست:ناشکیبا
طلایی:زری
عقب افتاده:پس مانده
عقب و پشت:ورا
علت:سبب
علم ذرات ریز:نانو
فرهنگستان:آکادمی
فوتبالیست آرژانتینی:الوارز
قدیمی:کهن
قیمت بازاری:فی
گذراندن:بسربردن
گریه سوزناک:زاری
مجلس روسیه:دوما
مقام:سمت
میوه درخت سدر:کنار
ناپدری:راب
نخستین انسان:آدم
نزد عرب:لدی
نشانه تیر:هدف
نویسنده «پرنده آبی»:موریس مترلینک
هذیان:یان
همان فیل است:پیل
همه را شامل میشود:هر
هوشیار:بیداردل
وسیله آویزان کردن لباس:چوب لباسی
کافی:بس
کمانگیر باستانی:آرش
آدم بدقلق:نرو
آزادراه:اتوبان
آهنگر:نهامین
آواز نشاط انگیز:سرود
اثر هرمان هسه:سیدارتا
از ادات تشبیه:سا
از پیامبران:هود
از سازهای زهی:ویولون
از سورهها:روم
اسب آذری:آت
الهه خورشید مصر باستان:را
انگبین:عسل
ایستگاه راهآهن:گار
این دم:الان
بانگ، آواز:غو
بخشودن:عفو
بخشی از چیزی:جزو
بددل:غر
برخی از زیر آن به عمل میآیند:بته
بسیار رنج دهنده:جان کاه
به تمسخر گرفتن:دست انداختن
بینهایت:لایتناهی
پالیز خربزه:لته
پایتخت بلیز:بلموپان
پایین آمدن:تنزل
پستی و حقارت:فرودستی
پول خرد قاجار:شاهی
تازه به دوران رسیده:ندید بدید
تک:یکان
جاده قطار:ریل
جزئی نیست:کلی
حالترفتنبین آهستگیوشتاب:افت وخیز
حرف ندا:ای
حرف نداری:بی
حرف همراهی:با
خزنده گزنده:مار
خوب و نیک:نغز
خون:دم
داد:عدل
داستان جنگی:رزم نامه
در آمدن:ورود
دستور:امر
راز و نیاز کردن با خدا:مناجات
روغنی:چرب
سست و ناتوان:خور
شاعر سده شش:انور یابی وردی
شدنی میشود:بادا باد
شراب:خمر
شهری در بوشهر:دیر
عادی:نرمال
فزونی یافتن:ازدیاد
فیلمی با بازی نگار جواهریان:چند تارمو
قسمی کفش پاشنهدار:ارسی
قطعی:حتمی
گردش کودکانه:ددر
گریز:هرب
گمراه:ضال
گودال:چاه
گونه:جور
لولهایاستوانهای موتور اتومبیل:سیلندر
ماه سرد:دی
مجموعهقطعات جلوی خودرو:جلوبندی
مزور:دغل
معلم:فرهنگی
مقیاس وزن مایعات:گالن
منزلت:شان
منزوی و گوشهگیر:خانه نشین
نت میانی:لا
نخهای افقی پارچه:پود
نشانهها:ایات
نصف:نیم
نقشه کشیدن:طرح ریختن
هدر دادن آب:هرزدادن
همه را فراگیرنده:عام
واحدی در طول:متر
واحدی در وزن:سیر
ولگردی:هرز
کشتی جنگی:ناو
کشنده بیصدا:سم
کشور آفریقایی:کنیا
کوچ کرده:رحیلش
آسیبها:آفات
اجداد:نیاکان
از آفتهای درختان:شته
از پیامبران:یونس
از حروف یونانی:الفا
از روی اجبار:قهرا
اهل ساری:ساروی
اهل هند:هندو
ایراد گرفتن:اشکال تراشیدن
بازار بیرونق:کساد
بالا بردن:اعلا
بخاری برقی:هیتر
بزرگ داشتن:اکرام
بسیار طمع کننده:طماع
بغل:بر
به وجود آوردن:تکوین
پارسا و پاکدامن:بتول
پایتخت پرو:لیما
پرنده گردن دراز:لک لک
پوشاک:لباس
پیروان:امم
تصدیق انگلیسی:یس
تمام، همه:سراسر
جامه گشاد و بلند:عبا
جدا کردن دو چیز از هم:فک
جمع کافر:کفار
چنگ در زدن:تمسک
چهره:رو
حرکات مسخره و بیهوده:ادا
حق ناحق در سازمان ملل:وتو
حل شده:محلول
داربست زیر سقف:خرپا
داروی تزریق کردنی:سرم
در کمال دقت:مو به مو
دستها:ایادی
دستگاهی برقی در موتور:دلکو
دل آزار کهنه:نو
دور دهان:کب
رخت:لباس
رنگ:فام
سال ترکی:ییل
ستبر:ضخیم
سرخرنگ:عنابی
سنبل کوهی:فو
سنگ زر:محک
شرح دهنده:مفسر
شرمنده:کنف
شهر تهران:ورامین
شهر مازندران:رامسر
شهری در ایتالیا:فلورانس
شکاف میان قلم:فاق
شیرینی لولهای:رولت
صعود:ارتقا
صمیمی و خالص:یک رو
علم مطالعه نور:اپتیک
عید میلاد مسیح:نویل
غذایی از گوشت و بادمجان:مسما
فالگیری:رمالی
فصل نوزایی:بهار
گردش دسته جمعی:پیکنیک
گزنده خطرناک:رتیل
لاف و گزاف:هارتوپورت
لبه تیغ:یلمان
متذکر شونده:یادآور
مجاز از بنیانگذار:پدر
محفظه نامه:پاکت
محل دفن مردگان:قبرستان
مرطوب:تر
مژدهرسان:بشیر
موتور برقی:الکتروموتور
میوه درخت سدر:کنار
ناتوان و بیمصرف:بیعرضه
ناگهان:یک هو
ناله و فغان:وح
نمک اسید فسفریک:فسفات
نیمه روز:ظهر
همسایه:جار
کلا:روی هم رفته
یکی پس از دیگری:یکایک
اثر پا:رد
اثر ژان پل سارتر:بودلر
ارابه:گردون
از عناصر گازی:هلیوم
از یک سو:یک جانبه
از یک نژاد:همجنس
اسب نر:نریان
استعداد فهم و دریافت:شم
اکنون:اینک
به تأخیر انداختن:طول دادن
به لرزه در آوردن:لرزاندن
بهشت زیر پای اوست:مادر
بوی رطوبت:نا
بیچارگی:زبونی
پالان چهارپا:جل
پاکنژادی:نجابت
پایتخت آلمان:برلین
پایتخت کانادا:اتاوا
پیاله:جام
پیشوای دین زرتشتی:هیربد
پیوسته:یک بند
تازه:نو
تمیز:پاک
تنپوش:پیراهن
جاهل:نادان
جای سردسیر:ییلاق
جشن و مهمانی:سور
جعبه بزرگ حمل کالا:کانتینر
حرص:از
حقیقت هر چیز:ذات
خداوند:رب
خردهسنگهای ریز:شن
خوشیها:لذات
دانه خوشبو:هل
دهان خودمانی:دهن
دو یار همقد:اا
رایزنی:مشاوره
رموز:اسرار
ساختمان و سازندهاش:بنا
سرخرگ:شریان
سرمشق:نمونه
سنگینی:وزن
شبهای عرب:لیالی
شخص:کس
شراب:می
شهر:بلد
شهری در فرانسه:رن
شور و غوغا:ولوله
شیشه و قرابه:کپ
صاحب:ذو
صدمه:اک
صریح:پوست کنده
صفت کودک بازیگوش:وروجک
طولانیترین عصب بدن:سیاتیک
ظاهر ساختمان:نما
ظرف حمل استکان:سینی
عدد منفی:نه
عهد:زمانه
فرشته و ملک:ایزد
فلانی:یارو
فلز نرم و نقرهای رنگ:قلع
قطار:ترن
قطع کردن:بریدن
گربه عرب:هر
لاغر و نحیف:نزار
لباس:جامه
مادر:والده
مادهای به ظاهر جامد:ژل
ماه سرد:دی
مرافعهها:دعاوی
مسئول امور شهری:شهردار
من:اینجانب
ناشایست:ناروا
نفس ملامت کننده:لوامه
نویسنده «بریدا»:پایولوکویلیو
هنگام:اوان
هیچ نخوردن:لب نزدن
واگذار کردن:سپردن
وسیع:پهناور
ویتامین انعقاد خون:کا
کشور آفریقایی:مالی
کلمه افسوس:آه
یار عروس:داماد