آب آشامیدنی:ما
آبی که با سرعت زیاد جریان دارد:تند آب
آسیاب آشپزخانه:هاون
آسیبها:بلایا
آغاز:بدو
آفت گندم:سن
آلیاژی از آهن:فولاد
آکنده:پر
اثر برتراند راسل:درستایش فراغت
اثر روسو:قرارداد اجتماعی
اثر ساموئل بکت:مننه
اثر شهرنوش پارسیپور:شیوا
اثر صادق چوبک:عمرکشون
احساس درد در رودهها:دل پیچه
از ایالات آمریکا:هاوایی
از پیامبران:زکریا
از سورهها:الرعد
از مراکز استانها:اردبیل
اسب ترکی:آت
افسون و نیرنگ:اروند
بدگمان:بد دل
برج داستانی:نل
بسپار:پلیمر
به اتفاق:باهم
به پا خاستن:قیام
بیباکانه:متهورانه
بیمو:تاس
پرستش:یسنا
تازه:نو
ترساندن و گریزاندن:رم دادن
ترشرویی:اخم
تقلب کردن:جعل
تلف کردن آب:هرزدادن
توشه سفر:زاد
جای قرار:مقر
جبین:پیشانی
جد:نیا
جنگ:ناورد
چپق کوچک:پیپ
چراغ:سراج
چسبیده:دج
چوب خوشبو:ند
خاک:گرد
خوشگذران:کامران
در رگها جاریست:خون
درخت قالی:دار
درخواست:تمنا
درون:داخل
دریانورد:ملوان
دزد ناشی به آن میزند:کاه دان
دشمنی:عداوت
دنبالهرو:پیرو
دیفتری:زهرباد
راندن مزاحم:دک
راهنمایی:هدایت
رقاص:پاکوب
روبند:ماسک
رود شمال خوزستان:دز
روی و رخساره:خد
زراعت:کشاورزی
ساختمان:بنا
سادهدل:هالو
سخنچین:غماز
سنگ قیمتی:جواهر
شبیه و مانند:فش
شهر بیدفاع:رم
شهر خوزستان:هندیجان
شهری در ایتالیا:تورین
شکاف و رخنه:جر
طبقه پایین تر از سطح زمین:زیرزمین
عدد اول:یک
فراخی:وسع
فراوانی:بسامد
فریب:نیرنگ
فلانی:یارو
فنورز:تکنیسین
قضاوت کردن:داوری
گل سرخ:رز
گوشهگیری:انزوا
گوشهها:زوایا
لگام:عنان
مریخ:بهرام
مورچه ریز:ذر
نزدیک شدن:تقارن
نزدیک و بیفاصله:تنگاتنگ
نمونه خروار است:مشت
نوعی چاپ:افست
نوعی عقرب:جراره
نوعی قهوه:کاپوچینو
نوعی نمایشنامه:درام
نیایشگاه زرتشتیان:آتشکده
نیرومند:توانا
هدهد:پوپک
هرج و مرج طلبی:آنارشیسم
ویتامین جدولی:کا
کالا:متاع
یار ایکس:ایگرگ
آلونک:کومه
ابزار احتیاطی:یدک
ابزار جنگی در قدیم:گرز
اتومبیل حمل بار:کامیون
احسان:نیکی
اداره کننده:مدیر
از استانها:قم
از ایالات آمریکا:وایومینگ
از روزهای هفته:یکشنبه
از سورهها:بقره
استان:ایالت
اشاره کردن:ایما
الوهیت:خدایی
امر از آمدن:بیا
باب روز:مد
بدکاره:هرزه
بر اساس:برپایه
برابر شدن:تساوی
بزرگ:عظیم
بندگی و چاکری:خدمت
به کنجی خزیده:کز
بینظمی و بیخانمانی:بی سامانی
بیهوده:مهمل
پادشاهان:کیان
پاره پاره:ریشریش
پایتخت صربستان:بلگراد
پایتخت نامیبیا:ویندهوک
پریشانحال:سراسیمه
پیاله:کاسه
تیم فوتبال انگلیسی:تاتنهام
تیکه بر پشتی:لم
جلودار:یساول
جمیل:زیبا
جنس خشن:نر
چکیدن آب:رش
حرف پیروزی:وی
حرف ندا:ای
حلال رنگ:تینر
حوزهها:نواحی
حیران:واج
خانههای ریز روی عکس:ترام
خطاب بیادبانه:هی
داستان بلند:رمان
دانه خوشبو:هل
درمان با استفاده از مهندسی ژنتیک:ژن درمانی
دشمنیار:خاین
دفترچه هویت:شناسنامه
رتبه کارمندی:اشل
زدنی دوچرخهسوار:رکاب
زمین دور از آب:لیا
سازمان اداره یکرشتهورزشی:فدراسیون
سالم:تندرست
سختی:شقا
سمت راست:یمین
سنه:سال
شریان:شاهرگ
شریف:نجیب
شستن چیزی با صابون:صابون زدن
شهر انار:ساوه
شهری در آمریکا:بوستون
شهری در ایتالیا:پارما
شکوه و جلال:کیابیا
شیوهها و روشها:فنون
صورتجلسه مذاکراتسیاسی:پروتکل
ضمیر خارجی:یو
ظلم:بیداد
عدد خیطی:سه
عشق فرنگی:لاو
فعالیت اداره بانک:بانکداری
فیلمی با بازی حامد بهداد:آرایش غلیظ
فیلمی با بازی نگار فروزنده:پاپیتال
قائم به ذات:قیوم
قانونگزار:مقنن
قطع علاقه کردن:دل کندن
محدوده حرکت در جاده:لاین
مربوط به کلیه:کلیوی
مروارید:دردانه
معاف از کار:بازنشسته
معرکه:هنگامه
من و شما:ما
موضوع انشا:تم
نقاش تالار آیینه:کمال الملک
نقل کردن مطلب:روایت
نویسنده دیوید کاپرفیلد:چارلزدیکنز
نیرو دادن:تقویت
هر چه که در جنگ از دشمن به دست آید:غنیمت
همسر مرد:زن
هنگام:حین
واحد پول چین:یوان
کجاست:کو
کره:گوی
کشور آسیایی:تایلند
کهنه و دیرینه:مزمن
یک عدد:یکی
آگاه و دانا:خبره
ابدی:جاوید
اثر آندره ژید:ایزابل
اثر ویکتور هوگو:نودوسه
از اوراق بهادار:چک
از حروف الفبا:عین
از روی انصاف:عادلانه
از سورهها:یس
اگر:ار
ایستگاه راه آهن:گار
بازسازی:ترمیم
بخشنده:وهاب
به دادخواهی رسیدگی میکند:داد رس
به زور جای دادن:چپاندن
بیاندیشه سخن گفتن:بداهه
پایانه:ترمینال
پایتخت کامرون:یایونده
پرحرف:وراج
پرحرفی کردن:ورزدن
پرنده خوش آواز:سار
تباهی:فساد
تربیت شدن:بارآمدن
تیزهوشی:کیاست
جان خود را برایچیزیمیدهد:فدایی
جد:نیا
جلودار:یساول
جمع قید:قیود
جوینده ... است:یابنده
چشمداشت:توقع
چندین طایفه:طوایف
چهل روز به عبادتپرداختن:چله نشستن
چیز، فقره:آیتم
حاکم:والی
خرخر کردن در خواب:فخ
خستگی ناپذیر:نستوه
خواهش نفس:هوس
داد و فریاد:هوار
دانش آموختن:دراست
در حال تکان خوردن:لرزان
درخت سرشویه:سدر
درها:ابواب
دمجنبانک:کراک
دور شونده:واگرا
دوست بیزبان:کتاب
دومی:ثانویه
رسم کردن:ترسیم
رغبت:میل
روزانه:یومیه
روشنی و فروغ:تابش
ریزه چوب و علف و کاه:خاشاک
ساز بادی:نای
سخنان بیمارگونه:یان
سرودههای زردشت:گات
سریعتر از راه رفتن:دویدن
سوگند به خدا:والله
شرافتمند:باشرف
شلوار جین:لی
شهر اردبیل:نمین
شهر خوزستان:هفتکل
شهر رازی:ری
شهر فارس:داراب
ضمیر اول شخص جمع:ما
طایفه کریمخان:زند
عادت بیش از حد:اعتیاد
غلط:نادرست
فرشته موکل بر مهر و محبت:میترا
فیلم معروف جیمز کامرون:تایتانیک
فیلمی با بازی جهانگیر الماسی:بانی چاو
فیلمی با بازی لیلا حاتمی:سعادت آباد
قعر:ته
گوشهنشینی و تصوف:درویشی
گیاه بیگل:نهان زاد
محصلان حوزه علمیه:طلاب
محل اقامت کاروان:کاروانسرا
محل کرایه فیلم:ویدیوکلوپ
مدعی شدن:ادعا
مراد و مقصود:نیت
مرتجع لاستیکی:کش
ملزم شده:مشروط
میان:بین
میوه صد دانه:انار
نژاد:نسب
نوشتاری:کتبی
نیستی:فنا
نیمه بار:تا
هدایت:راهنمایی
همواره:همیشه
هیمه:هیزم
وداع:بدرود
وی:او
کارگردان «زندگی پی»:انگلی
کاغذ روزنامه:وب
کهنه:دیرین
کوهی در رشته کوه البرز:توچال
آب بینی:فین
آتش عرب:نار
آتشگیره:خف
آسمان:سما
آقای اسپانیایی:دن
اثر بالزاک:سزاربیروتو
اثر چربی:لک
از عناصر اربعه:باد
از محلههای تهران:ونک
از کار بد ننگ ندارد:بی عار
امتیازات:مزایا
انبوه خلق:توده
انگبین:عسل
بازیگر فیلم «گاو»:عزت الله انتظامی
بالا آمدن آب دریا:مد
بدون اندیشه سخن گفتن:بدیهه
بدین معنی:یعنی
برنا:جوان
بستر:بالین
بسیار، بیش از اندازه:بسی
به آرامی:یواشکی
به اندازه بودن:کفایت کردن
به بند کشیدن:اسر
به دست آوردن:کسب
بیسواد:امی
بیننده:نظاره
پرهیزکاری:زهد
پروردن:تربیت
پیر و سالخورده:مسن
تاب و توان:نا
ترساندن:ارعاب
تعجب خانمانه:وا
تمام:همه
توجه:التفات
چنگ زدن:تمسک
چهره:سیما
حیران و مبهوت:هاج
خدای درویش:هو
خصومت:عداوت
در میان، در بین:فیما بین
درون دهان:بچ
دستبند:یاره
دوستان:یاران
روبرو:رویاروی
روح:روان
روحانی زرتشتی:مغ
رویکرد:رهیافت
زبان عمده خاور میانه:عربی
زندان:هلفدونی
زیور و زینت:پیرایه
سپیدار:پد
ستون بدن:پا
سردرد:سرسام
سند:مدرک
سیر گردانیدن:اشباع
شرکت سیب گاز زده:اپل
شهر تهران:ورامین
شهر فارس:بوانات
شهر مازندران:نکا
شوخی احمقانه:خرکی
شکل و صورت:هییت
شیره درخت بلوط:مازو
صمغ ساقه گون:کتیرا
عدد فوتبالی:اا
علائم نوشتاری زبان:الفبا
عهد:زمانه
عید ویتنامیها:تت
غربال:الک
غرور و تکبر:فیس
غول:هیولا
فرو خورنده خشم:کاظم
فریاد:غریو
قدرت و نیرویمقاومت:تاب وتوان
قطعهای نازک از گوشت گاو:بیفتک
قهوهخانه اداره میکند:قهوه چی
قوت لایموت:نان
قوم ایرانی:پارس
گل سرخ:رز
گمان بردن:ظن
گوارش:هضم
گودال:آبکند
ماهی کنسروی:تن
مایع خوشبو کننده:ادکلن
مخالف:ضد
مطابقت داشتن:برابری کردن
مظهر لاغری:نی
نادان:کانا
نام کلی املاح اسید نیتریک:نیترات
نسل پنجم:ندیده
نظرات انتخاباتی:آرا
نمایش تلویزیونی:شو
نه مایع و نه جامد:نیم بند
نوعی ساز زهی:ویولا
نوعی موشک انداز کوچک:آرپیجی
کارگردان «منهتن»:وودی آلن
کناره، حاشیه:دامنه
کنف کردن کسی:ضایع کردن
کوفتن:زدن
یکی پس از دیگری:یکی یکی
آتش و قفل و ترازو دارند:زبانه
آداب و رسوم خاص مراسم رسمی:تشریفات
آسمانی:سماوی
آسیاب آشپزخانه:هاون
آویخته شده:معلق
اثر آگاتا کریستی:نمسیس
اثر آلفونس دوده:همسران هنرمند
اثر پا:رد
اثر جرج اورول:هوای تازه
اذکار و اوراد:تسبیحات
از آبزیان:ماهی
از ادات تشبیه:سا
از حواس پنجگانه:شنوایی
از مراکز استانها:بیرجند
استخوان بالای سینه:ترقوه
الهه:رب النوع
ای افسوس:دریغا
برشمردندرستیها و نادرستیها:انتقاد
بسیار رنج دهنده:جانکاه
به خود نازیدن:تفاخر
بیان کردن:عبارت
پاک و مقدس:منزه
پایتخت اتریش:وین
پایتخت کیپ ورد:پرایا
پسروان:توابع
پهلوان:گو
پوستین:وت
ترس و هول:هیبت
تصدیق انگلیسی:یس
تعظیم کردن:کرنش
جامه گشاد و بلند قدیمی:عبا
جان خودمانی:جون
جربی:روغن
جمع ذره:ذرات
چستی:چابکی
حرارت و گرمی:تف
حرف ندا:یا
حرکت:جنبش
خداوند:رب
خسران دیده:زیانکار
خطاب بیادبانه:هی
خویشی:نسبت
درآمدها:عواید
دشمن درخت:تبر
دوستان:یاران
راه کوتاه:ره
رشته کوه آمریکایشمالی:راکی
روشنایی اندک:سو
زشت و بد:انر
زمینی نیست:هوایی
سال ترکی:ییل
سقف فروریخته:آوار
سوی و طرف:زی
سیمرغ:عنقا
شهری در ایتالیا:پارما
شکست لشکر:هزیمت
طناب:رسن
عدد ماه:سی
عرض حال:عریضه
علم اداره کردن:مدیریت
عنصر گازی شکل:هلیوم
عنوانشاهزادگان قاجار:نواب
غده زیر گلو:تیرویید
غذای ظهر:ناهار
فرود آمدن:تنازل
قلیل:کم
گودال:لان
لطیفه:جوک
مادراندر:رابه
محل ورزش باستانی:زورخانه
مخترع تلفن:بل
مردمان بی سر و پا:اوباش
معاون استاد دانشگاه:دانشیار
من و شما:ما
منطقه:ناحیه
ناتوان و بیمصرف:بی عرضه
نام ترکی:اد
ننر:لوس
نه مایع و نه جامد:نیم بند
نوعی بیماری جلدی:اگزما
نیرنگ:نارو
هادی:رهنمون
هر یک از افراد لشکر:سرباز
همسر:زوج
هنر انگلیسی:ارت
واحد پول چین:یوان
واحدی در سطح:آر
واژگون:چپه
واژه:لمه
والیبال با پا:سپک تاکرا
وسط:میانه
وکالت:نمایندگی
کشور آمریکای شمالی:جمهوری دومینیکن
کشور اروپایی:ایرلند
یگانه:تنها
یک طرفه کننده جریان الکتریکی:دیود
یک عدد:یکی