راهنمای حل جدول حرف ب
(روی حرف مورد نظر کلیک کنید)
با (آش)
با ایمان (مومن)
بائس (بینوا- نیازمند)
باب ( در )
باب روز(مد- آلامد)
بابزن (سیخ کباب)
باباغوری (چشمی که ترکیده و مردمکآن بیرون آمده باشد)
بات (برنده- قاطع)
باتری-باطری (آتشبار)
باتلاق (خلاب- منجلاب- آبگند- لجن زار)
باتلاق زاینده رود (گاوخونی)
بقیه در ادامه مطلب
باتالیون (دسته - گروه- گردان)
باتون (چوبدست- عصا- چوبدست پاسبانان)
باج ( ساو- خراج- مالیات )
باج گیری (اخاذی)
باجناق (همریش- هم زلف)
باجه (روزنه- گیشه- دریچه)
باجی (خواهر- همشیره)
باحور (گرما در تابستان)
باختن (بای)
باخسه (حجام - ریشتر)
باخه (لاک پشت)
بادام (لوز)
بادام بن (درخت بادام)
بادام زمینی (آراشید)
بادامه (پیله ابریشم)
باد اندک (رش)
بادبادک فرنگی (کایت)
بادبان (خیمه کشتی- گریبان- سر آستین)
بادبان کشتی (جل)
باد برین (باد صبا)
باد پا (تندرو)
باد پروا (دریچه- بادگیر- باد خن)
باد خنک (نسیم- ایاز)
باد دبور (بادی که از جنوب غربی بوزد)
بادر (کاهو)
باد ریزه (رش)
باد زهرآگین (سموم)
باد سرد (زم- زمهریر)
باد شدید همراه با باران (دمه)
بادفر (گلایدر- فرفره- بادزن)
باد قبله (جنوب)
بادکش (تنوره- بادگیر)
باد کم (رش)
باد گرم تابستان (بارح)
باد گرم جنوبی (شره)
بادمجان (انب)
باد نامساعد (نکبا)
باده (شراب- می)
بادی که از مغرب وزد (دبور)
بادیه (صحرا- بیابان)
باذل (بذل و بخشش کننده)
با دلیل و برهان (مبرهن)
باران اندک ( رش- رشن )
باران بهاری(وسمی)
باران تند و شدید (وابل)
باران ریز(طل)
بارانی نمدین (لباده)
بارح (باد گرم- شب گذشته)
بارد (سرد - خنک)
بارز (نمایان - آشکار- ظاهر)
بارق (درخشان- تابان- برقدار- برق زننده)
بارگی (اسب- باره)
بارگین (آبگیر- تالاب-آبریز- منجلاب)
بارم (ریز نمرات)
بارو (دیوار قلعه- حصار- باره)
بارومتر (میزان الهواء- هواسنج)
بارون (یکی از القاب اشراف اروپایی در قدیم)
باره (دیوارقلعه- حصار- بارو)
باره (کرت- مرتبه- دفعه)
باره (اسب- بارگی)
بارها و دفعات (کرات)
باره بند (اصطبل - طویله)
باریدن (بارش)
باریک (دق )
باریک بین (دقیق- زیرک- کنجکاو)
باز (وا- گشوده)
بازار (سوق)
بازار یاب (ویزیتور)
بازار یا پاساژ سقف دار (ساباط)
بازالت (مرمر سیاه - سنگ محک)
باز بینی و کنترل کردن (وارسی)
باز دارنده و مانع (رادع- عایق)
بازداشتن (نهی)
بازرگان (ارتاق- تاجر- سوداگر)
بازسازی (مرمت- ترمیم)
باز ستدن (استرداد)
باز شکاری (ترلان- ورکا)
بازغ (روشن- تابان- طلوع کننده)
باز کاویدن از چیزی (ندش)
بازگشت (ماب- عود- مراجعت)
بازو و آرنج (ذراع)
بازی تخته (نرد)
بازی قدیم قهوه خانه ای (ترنا)
بازیکن آزاد در والیبال (لیبرو)
بازیکن میانی فوتبال (هافبک)
بازیگر آمریکایی کت بالو برنده اسکار 1963 (ماروین)
بازیگر بزرگ سینمای فرانسه (بینوش)
بازیگر پس از باران (الماسی)
بازیگر تنوره دیو (فرزانه کابلی)
بازیگر زن آرامش در میان مردگان (نورا هاشمی)
بازیگر زن سریال با من بمان (سولماز غنی)
بازیگر زن سریال ترانه مادری (هما روستا)
بازیگر زن سریال خاک سرخ (مهتاب کرامتی)
بازیگر زن سریال فاصله ها (فاطمه گودرزی)
بازیگر زن فیلم پاتو زمین نزار (شیلا خداداد)
بازیگر زن فیلم پله آخر (لیلی حاتمی)
بازیگر زن فیلم سام و نرگس (اکرم محمدی)
بازیگر زن فیلم عاشق مترسک (یکتا ناصر)
بازیگر زن فیلم قلقلک (سحر ولد بیگی)
بازیگر زن ماروپله (بروفه)
بازیگر زن فیلم میانجی صلح (نیکول کیدمن)پ
بازیگر زن هالیوودی فیلم جکی کالین (مگ رایان)
بازیگر زن فیلم هالیوودی فیلم مگس (جین ادی ویس)
بازیگر زن همدلی (لیلی موسوی)
بازیگر سریال تاوان (مریم کاویانی)
بازیگر سریال حلقه سبز (حمید فرخ نژاد)
بازیگر سریال شوق پرواز (شهاب حسینی)
بازیگر سریال قابهای خالی (ناصر هاشمی)
بازیگر سریال قلب یخی (نسرین مقاتلو)
بازیگر سوار دلاور (ایوین)
بازیگر عضلانی هالیوود (ارنولد)
بازیگر فرانسوی اسلحه بزرگ (دولن)
بازیگر فقید سینمای ایران (مهدی فتحی)
بازیگر فیلم بازگشت کازاناوا (الن دلون)
بازیگر فیلم بی خداحافظی (محمد رضا فروتن)
بازیگر فیلم پاداش (حسن معجونی)
بازیگر فیلم عروس افغان (حسین یاری)
بازیگر فیلم قلقلک (رضا شفیعی جم)
بازیگر فیلم کتابخوان (کیت وینسلت)
بازیگر فیلم گلهای داودی (داود رشیدی)
بازیگر فیلم مجلس رقص هیولا (هالبری)
بازیگر فیلم مرد بارانی (تام کروز)
بازیگر کمدی (کمدین)
بازیگر لج و لجبازی (سیاوش خیرابی)
بازیگر مرد فیلم از دور دست (کوروش تهامی)
بازیگر مرد فیلم زندگی شیرین (جواد رضویان)
بازیگر مطرح ایرلندی (دانیل دی لوئیس)
بازیگر نقش جمیل (سلطانی)
بازیگر نقش جهان پهلوان تحتی (فریبرز عربنیا)
بازیگر نیاز (شهره لرستانی)
بازیگر هالیوودی فیلم اژدهای سرخ (رالف فاینس)
بازیگر هالیوودی فیلم تازه کار (مارلون براندو)
بازیگر فیلم لوژیون (دنیس کواید)
بازی نفس گیر (زو)
بازی های ورزشی هرچهار سال یکبار در یک کشور (المپیک)
باستان (کهنه- گذشته- دیرینه- قدیمی- تاریخی)
باستان شناسی (آرکئولوژی)
باستان شناس انگلیسی که قبر توتانخامون را کشف کرد (هاورد کارتر)
باستیل (قلعه- دژ)
باسک (خمیازه - دهن دره-فاژ)
باسکول (قپان- ترازوی بزرگ)
باسلیق (شاهرگ بازو)
با سواد (ملا)
با شام (پرده- پرده در)
باشامه (چادر- چارقد- روسری زنان)
باشرم (آزرمگین)
باشگاه فوتبال فرانسوی (لیون)
باشه (واشک- قرقی - هیلا)
باشی (سردار- سردسته -سرور)
باصر (بینا- بیننده)
باطن (پنهان- درون چیزی)
باغ افلاطون (اکادمی)
باغ انار (نارستان)
باغ شیرین (یکی از سی لحن باربد)
باغ و بوستان و زراعت (بن- حدیقه- آبسال)
بافت (تار و پود- نسج)
بافت شناسی (فیزیولوژی)
بافتی که دچار شیمر شده (ناهمسان)
باقر (شکافنده- گشاینده- لقب امام پنجم)
باقلا (کوسک-کالوسک)
باقلای مصری (ترمس)
باقلوا (لوزینه)
باقی جان (نا)
باقیمانده (تتمه)
باکتری (میکروب- موجود ذره بینی)
باکتری حصبه (سالمونلا)
باکتری شناس (میکروبیولوژیست)
باکتری شناسی (باکتریولوژی)
باکتری های مولد بیماری تب مواج (بروسلا)
باکر (بامداد)
با گوشه چشم اشاره کردن (لمز)
بال - بالن (وال)
بالا آمدن آب دریا (مد)
بالابان (طبل- دهل- کوس- تبیره)
بالا پوش بلند (ردا)
بالاترین نقطه (اوج)
بالا خانه (ورواره - وروار)
بالار (شاه تیر سقف)
بالانس (ترازو)
بالای دیوار (سرلاد)
بالای زانو (ران)
بالای فرنگی (آپ)
بالای لاتین (آپ)
بالش (متکا- مسند- تکیه گاه)
بالشتک نان پزی (هرا)
بالشتک لغزشی (یاتاقان)
بالغ (رسا)
بالکن (ایوان- مهتابی- تراس)
بال مرغ (کنف)
بالندگی (انما)
بالو (زگیل - آزخ)
بالوایه (پرستو)
بالین (بستر- نهالین)
بام (سقف)
بامبو (نی هندی)
بامداد (صبح زود)
بامس (گرفتار)
بامه (ریش بلند و انبوه - مرد ریش دراز)
باند (نوار - رشته - لفافه)
باند قرمز در کاراته (اکانی)
بانکروت (ورشکست - نقص عهد)
بانگ -آواز- فریاد (غو- غریو- صیحه- صدا)
بانگ بلند (گلبانگ)
بانگ جغد (زقو)
بانگ حیوانات درنده (هرا)
بانگ شتر (هدیر)
بانگ قمری (وت)
بانگ کبوتر (هدیل)
بانک کردن کلاغ (نعیق)
بانگ نماز (اذان)
بانگ وزغ ( وغ )
بانوی انگلیسی (لیدی)
بانوی چراغ بدست (نایتینگل)
بانوی خوشنویس قرن سیزدهم (مریم بانو)
بانوی شاعر آمریکای (امیلی دیکنسون)
بانوی فرانسوی (مادام)
بانوی کاشف خاصیت رادیو اکتیو (مادام کوری)
بانوی نقاش معاصر ایرانی (ایران درودی)
بانوی نویسنده انگلیسی رمان خرمگس (اتل لیلیا نوینیچ)
بانوی هندی(ساتی)
بانی (موسس- بنیانگزار)
بانی باغ شاهزاده ماهان (محمد حسن خان سردار)
بانی ترکیه (آتا تورک)
بانی زبان اسپرانتو (لودویک زامنهو)
بانی شعر نو (نیما)
بانی صلیب سرخ جهانی (هانری دونان)
بانی فرانسوی هندسه تحلیلی (رنه دکارت)
بانی مذهب بودا (گوتامابودا)
بانی مذهب پروتستان (لوتر)
باور (یقین - اعتقاد- عقیده)
باوقار (جنتلمن- نیکو منش- متین- نجیب)
باهار (ظرذف - کاسه - خنور)
باهر (روشن - درخشان)
با هرج می آید (مرج)
باهک (شکنجه- آزار)
باهم دعوا کردن (تداعی)
باهوش (آژیر- محتاط -- ویرا- داهی)
بای (ثروتمند- مالدار - چیز دار)
بایا (ضروری- واجب - لازم)
بایر (ویران- فساد- خراب- زمینی که در آن زراعت نکنند)
بایع (فروشنده)
بایقوش (جغد- بوم- بوف)
با یکدیگر آراسته شدن (تناسق)
بایکوت (تحریم - تهدید به مرگ)
بایگان (نگدارنده)
بئر (چاه)
بت (صنم- بغ)
بتانیک (گیاه شناسی - نبات شناسی)
بت پرست (انیمیست)
بتکده (نگا - بت خانه)
بتکده ای در هندوستان که سلطان محمود فتح کرد(سومنات)
بتو (قیف)
بتول (پاکدامن)
بتون (ساروج- گل آهک- شفته)
بتون آرمه (بتون مسلح)
بت ها (اصنام)
بتیا (سینه)
بتیار (رنج - مشقت- محنت)
بتی در عصر جاهلیت (لات - منات- هبل)
بث (برانگیختن غبار- فاش کردن خبر)
بجا آوردن (ادا)
بج (درون دهان - توی دهان- لپ)
بجا (در خور - شایسته- لایق- در حق)
بجکم (ایوان -صفه- خانه تابستانی)
بچشم دیدن (رای العین)
بچه (کودک - فرزند - طفل)
بچه از خود راضی (لوس- ننر)
بچه ترسان (لولو)
بچه چهارپایان (نتاج)
بچه پلنگ (هرماس)
بچه دان (یارک)
بچه دزد معروف (آل)
بچه شتر مرغ (حتک- ناقه)
بچه شرور (تخس)
بچه شیر (شبل)
بچ (لب، توی دهان ، درون دهان )
بحر (زو)
بحار (دریاها)
بحرالغرایب (کاراییب)
بحران (آشفتگی - تغییر حالت)
بخ (برای مدح و اظهار خشنودی و بمعنی زه،خوشا و آفرین)
بخار (ابخره- گاز)
بخار دهان (ها)
بخاری برقی (هیتر)
بخت (طالع- نصیب- بهره - اقبال- شانس)
بخت آزمایی (لاتار)
بختو (رعد - تندر)
بخته (فربه - چاق)
بختیار (خوشبخت - سعادتمند)
بختیار و ثروتمند (دولتمند)
بختی (شتر قوی هیکل)
بخجد (ریم- چرک- ریم آهن)
بخرد (عاقل- هوشیار- خردمند - دانا)
بخس (ناقص - کم - اندک)
بخش آشتیان (نادر آباد)
بخشایش گناه مردم از سوی خدا (آمرزش)
بخشاینده و عفو کننده (بخشایشگر)
بخش تنگستان (دلوار)
بخش دوم ازمعده گوسفندان (نگاری)
بخش سواد کوه (دراسله)
بخشش (هبه- نوال- کرم- سخا)
بخش عمده شن و ماسه (سیلیس)
بخش کردن کلمات (هجا)
بخش گوش بیرونی (نرمه)
بخش متحرک میز (کشو)
بخشنده و سخی (جواد)
بخشی از آذربایجان (آران)
بخشی از آستوریاس اسپانیا (نابا)
بخشی از اسکندر نامه نظامی (شرف نامه)
بخشی از انگلستان (بریتانیا)
بخشی از اوستا(نسک- یشت- وندیداد)
بخشی از دستگاه عصبی (بصل النخاع)
بخشی از سیستم فرمان که چرخها را به اکسل وصل می کند (سگ دست)
بخشی از شبانه روز (تسو)
بخشی از شهر کرج (حصارک- گلشهر)
بخشی از شهسوار (نشتا)
بخشی از فلسفه ارسطویی (مابعد والطبیعه)
بخشی از مغز (مخ - تالاموس)
بخشی از موتور الکتریکی (روتور)
بخشی از کلیبر در آذربایجانشرقی (آبش احمد)
بخشی از هریس در آذربایجانشرقی (خواجه)
بخل (زفتی- خست- ضد کرم)
بخل ورزیدن (ضنت)
بخور (رنگ خاکستری سیر)
بخون (ستاره مریخ- بهرام)
بخیل (شح- نحناح - مناع- خسیس)
بخیه (شلال- کوک- آجیده)
بخیه خیاطان (کن)
بخیه درشت (کن- شلال)
بخیه لباس (کوک)
بد (چاره و گزیر،عوض و جدایی و بمعنی بت وبتخانه نیزمی آید).
بد اخم (عبوس-عباس- ترشرو- بدخو- اخمو)
بد اندیش (بدسگال- بد دل)
بدایت (آغاز)
بدبخت (شقی- تیره روز)
بدبختی و بیچارگی (ادبار- شقاوت)
بدبده (ورتیج- کرک- بلدرچین- بدبدک)
بدبو (متعفن- گندیده - بویناک)
بدبوی (نتن)
بدتر (اسو)
بدترکیب و زشت صورت (عفریته)
بد خو (خشمگین)
بد خواه (حسود)
بددل (غر)
بدرود (وداع- خداحافظی)
بدره (کیسه زر- همیان)
بد سگال (بد اندیش- بد خواه)
بد عاقبت (نافرجام)
بدعت (نوآوری)
بدگو (لماز)
بدگویی (هجا)
بدل از غسل و وضو (تیمم)
بدلکار فقید در سال 88 (پیمان ابدی)
بد منظر و زشت رو (دمیم)
بدن (تن- کالبد- جسم)
بد نام (بی آبرو- رسوا)
بدن حیوان مرده (لاش)
بدون درنگ (زود- سریع)
بدون قانون (هرت)
بدون موی (لغ)
بدی (آک- شر- فساد)
بدیع (نغز- تازه - نو)
بذر (تخم- دانه)
بذر کتان (یانه)
بذل (عطاء- کرم- بخشش)
بذله گو (شوخ)
بر (ثمر- میوه- بغل - آغوش- بیابان- صحرا)
برآمدگی جلوی زین (قربوس)
برآمدگی زمین (رش)
برابر یکسال (دوازده ماه)
برادران (اخوان)
برادران انگلیسی در دربار صفویان (شرلی)
برادران مخترع سینما (لومیر)
برادر پدر (عم)
برادر خودمانی (داداش)
برادر رستم (شغاد- زواره)
برادر شیرازی (کاکا)
برادر فریدون پیشدادی (کیانوش)
برادر کمبوجیه (بردیا)
برادر کورش (بردیا)
برادر مازندرانی (برار)
برادر ناپلئون (لوسین)
براق (نام اسبی که حضرت محمد در شب معراج بر آن سوار شد)
براق کننده پارچه (آهار)
برانشی (آبشش)
برانکار (تخت روان- تخت بیماران و مجروحین)
برانگیخته (منبعث)
براوو (آفرین - مرحبا)
برای بیان نفرت بکار می رود (اف)
برای درمان کم خونی استفاده می شود (اسید فولیک)
برای گرفتن توپ در فوتبال میروند (تکل)
بربط (عود- یکی از آلات موسیقی شبیه تار)
برج (کوشک- قلعه)
برجاس (آماجگاه - هدف- نشانه تیر)
برجستگی زیر کفش فوتبال (استیک)
برجستگی لاستیک ( آج)
برجستگی ته کفش (آج)
برجستگی زیر شانه کت (اپل)
برجستگی زیر گونه (لپ)
برجسته ترین اثر سینمایی روسیه (چهل و یکمین)
برجسته ترین فرمانده فرانسه (توگلا)
برج حمل (بره)
برج فرانسه (ایفل)
برج کبوتر (ورده)
برجیس (ستاره مشتری)
برچسب (انگ- اتیکت)
برچسب روی چیزی (اتیکت)
برچسب روی کالا (بارکد)
برخاستن (قیام)
برد (سرما- سردی)
برداشت محصول (درو)
بردبار (شکیبا- حلیم- صبور)
بردک (لغز - چیستان- افسانه)
بردگی (رق- یوغ)
برد معروف (یمانی)
برده (رهی- غلام- نوکر- کنیز- بنده زر خرید)
برده کردن (اسر)
بردیای دروغین (گیومات)
برد یمانی (پارچه کتانی منسوب به یمن)
بررسی (وارسی- رسیدگی- مطالعه- تحقیق)
برز (قد- قامت- بالا)
برز (کار - عمل- کشت - زراعت- ورز)
برزگر (ورزه- ورزکار- کشاورز- زارع)
برزن (کوی- محله - کوچه)
برس (شت- مهار- مهار شتر- ماهوت پاک کن- مسواک- قلم موی درشت)
برس اسب (قشو)
برسام (ورم سینه)
برش خربزه (قاش)
برش کنگره ای (دالبر)
برش سینمایی (کات)
برغمان (مار بزرگ- اژدها)
برغول (گندم نیم کفته)
برف ریزه (بژ)
برفک (مرضی دراطفال با با دانه ها و جوشهای سفید)
برق را از کوئل به دلکو موتور خودرو می رساند (وایر)
برقرار (دایر)
برقع (روبند- نقاب)
برق مثبت (فاز- آند)
برق منفی (نول)
برکت (ری)
برکت سفره (نان)
(روی حرف مورد نظر کلیک کنید)
جواب دوحرفی دانه وگیاهان وبذر که حرف آخرش ب باشد چیست؟
نیافتم اما حرف(ب) کاملا صحیح هم هست